دو دوست دربیابان همسفر بودند درطول راه باهم دعوا کردند ..
دو دوست دربیابان همسفر بودند درطول راه باهم دعوا کردند ....
یکی ب دیگری سیلی زد
دوستی ک ب شدت دردش گرفته بود بدون هیچ حرفی روی شن نوشت : امروز بهترین دوستم مرا سیلی زد ...
انها ب راهشان ادامه دادند تا ب چشمه ای رسیدند و تصمیم گرفتند حمام کنند ....
ناگهان دوست سیلی خورده ب حال غرق شدن افتاد اما دوستش اورا نجات داد ..
اوبرروی سنگ نوشت : امروز بهترین دوستم زندگیم را نجات داد ....
دوستی ک اورا سیلی زده و نجات داده بود پرسید : چرا وقتی سیلی ات زدم ، برروی شن و حالا برروی سنگ نوشته ای ؟؟؟
دوستش پاسخ داد : وقتی دوستی تورا ناراحت میکند باید ان را برروی شن بنویسی تاباد ها ببخشنش ان را پاک کنند ولی وقتی ب توخوبی می کند باید ان را روی سنگی حک کنی .....تاهیچ بادی ان را پاک نکند .....
یکی ب دیگری سیلی زد
دوستی ک ب شدت دردش گرفته بود بدون هیچ حرفی روی شن نوشت : امروز بهترین دوستم مرا سیلی زد ...
انها ب راهشان ادامه دادند تا ب چشمه ای رسیدند و تصمیم گرفتند حمام کنند ....
ناگهان دوست سیلی خورده ب حال غرق شدن افتاد اما دوستش اورا نجات داد ..
اوبرروی سنگ نوشت : امروز بهترین دوستم زندگیم را نجات داد ....
دوستی ک اورا سیلی زده و نجات داده بود پرسید : چرا وقتی سیلی ات زدم ، برروی شن و حالا برروی سنگ نوشته ای ؟؟؟
دوستش پاسخ داد : وقتی دوستی تورا ناراحت میکند باید ان را برروی شن بنویسی تاباد ها ببخشنش ان را پاک کنند ولی وقتی ب توخوبی می کند باید ان را روی سنگی حک کنی .....تاهیچ بادی ان را پاک نکند .....
۲.۵k
۳۰ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.