پارت ۲۷ فصل دوم

پارت ۲۷ فصل دوم

نانسی: بکهیون من حامله ام

بکهیون: عه خب مبارکه ایشاالله زیر سایه پدر و مادر(اسکل حواسش نی)

نانسی: بکهیون؟ به خودت بیا

بکهیون: نانسی جدی دیگه ؟

نانسی: مگه من با تو شوخی دارم؟

بکهیون: جیغغغغغغ وای من دارم من دارم بابا میشم

ات: بکهیون پسرم چرا جیغ میزنی چیشده؟

بکهیون: مامان من دارم حامله میشم

ات: وا پسرم دیوونه شدی ؟ مگه مردم حامله میشه زده به سرت

بکیهون: شت ببخشید نانسی حاملس یوهووو دارم بابا میشم

ات: چی ؟

نانسی: مامان جون تبریک میگم داری مامان بزرگ میشییی

ات: چی ؟ واقعا؟(ذوق)

بورام: چی یعنی من دارم عمه میشم خداروشکر مبارک باشه زن داداش

ات: مبارک باشه پسر خوشگلم دختر عزیزم دارن بچه دار میشن

بکهیون: (درحال شیک زدن🤣)

ات: بکهیون پسرم

بکهیون: جانم مامان

ات: بهتر نیست به پدر بزرگتم خبر بدی به هر حال نوش داره صاحب بچه میشه(منظورش کوکه)

الورا: بچه ها یه نکته اینکه ات با بنیامین قطع رابطه کرده چون که بنیامین به ات گفت که نباید وارد کار های مافیایی شه اما ات باهاش بحث میکنه و قطع رابطه میکنن

بکهیون: وای آره راست میگی

بورام: مامان تو که با بابا بزرگ قطع رابطه کردی

ات: بابای اصلیم نه بابای نا تنیم

نانسی: مگه نمرده ؟

ات: نه زندس اخلاقش عوض شده هوامو داره و داره کمکم میکنه تا انتقام کوک رو بگیرم

لارا: الان کجاس؟

ات: قایم شده مجبوره دشمنای کوک دنبالشن

بکهیون : من میرم زنگ بزنم

ات: گوشیتو بده من خودم میگم

بکهیون: بیا

کوک: الو؟ بکهیون؟

ات: الو بابا؟

کوک: ات دخترم تویی چیزی شده؟

الورا: بچه ها چون دوربین صدا دار هست پس برای همین ات اینطوری حرف میزنه

ات: بابا یه خبر خوب برات دارم امیدوارم باهاش خوشحال شی

کوک: بهترین چیزی که میتونه خوشحالم کنه شنیدن صدای توعه که شنیدم حالا خبر خوب چیه؟

ات: .....

حمایت پلیززز