پنجشنبه همان غزل محزون است که به رسم ادب

پنج‌شنبه همان غزل محزون است که به رسم ادب

به دیوان غزل‌های از دست رفته سر می‌زند

ارس آرامی
دیدگاه ها (۰)

پنج‌شنبه همان غزل محزون است که به رسم ادببه دیوان غزل‌های از...

رفتنت رفتن جانست کمی حوصله کنآتشی بر دو جهانست کمی حوصله کنم...

تن تو بستر زاینده‌رود و من همانباران که سر حجاب تو گیر افتاد...

تن تو بستر زاینده‌رود و من همانباران که سر حجاب تو گیر افتاد...

عاشق شدم، کاش ندونهدست دلم رو نخونهاگه بدونه می دونم، دیگه ب...

یادت ،هر روز ،هر شب ،دلِ بیقرار و شیدای مرا ،در کوچه باغ های...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط