راستش من هیچی نمی خواستم!
راستش من هیچی نمیخواستم!
فقد اینو میخواستم ک صبح زودتر ازش بیدار شم؛براش صبحونه آماده کنم و راهیش کنم بره سرکار...
سر ظهر ی لیست خرید براش بفرستم ک سر راه بخره و براش اون غذایی ک دوست داره رو درست کنم با سبزی خوردنی ک غش میره براش...
قبل اومدنش همون دامن کوتاه زرده و تاپ سفیده ک دوسشون داره رو بپوشم و براش رژ آلبالویی بزنم.بعدشم ک رسید خونه غر بزنه ک با این لباسا تو تراس نرو و پرده های خونمونو بکشه ک مبادا کسی منو ببینه...
عصر ک شد براش چای بهار نارنج دم کنم با شیرینی گردویی ک میدونم عاشقشه.اونم برام شعر بخونه و قربون صدقم بره...
فقد میخواستم کل زندگیمونو با همین روزمرگی های ساده بگذرونیم!
ک همین رویاهای ساده هم هیچوقت ب واقعیت تبدیل نمیشن:)
#زُمُرُدِ_کَـــــــبود
فقد اینو میخواستم ک صبح زودتر ازش بیدار شم؛براش صبحونه آماده کنم و راهیش کنم بره سرکار...
سر ظهر ی لیست خرید براش بفرستم ک سر راه بخره و براش اون غذایی ک دوست داره رو درست کنم با سبزی خوردنی ک غش میره براش...
قبل اومدنش همون دامن کوتاه زرده و تاپ سفیده ک دوسشون داره رو بپوشم و براش رژ آلبالویی بزنم.بعدشم ک رسید خونه غر بزنه ک با این لباسا تو تراس نرو و پرده های خونمونو بکشه ک مبادا کسی منو ببینه...
عصر ک شد براش چای بهار نارنج دم کنم با شیرینی گردویی ک میدونم عاشقشه.اونم برام شعر بخونه و قربون صدقم بره...
فقد میخواستم کل زندگیمونو با همین روزمرگی های ساده بگذرونیم!
ک همین رویاهای ساده هم هیچوقت ب واقعیت تبدیل نمیشن:)
#زُمُرُدِ_کَـــــــبود
۶.۸k
۰۴ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.