بامدادان که کبوترها

بامدادان که کبوترها
بر لب پنجره‌ باز سحر غلغله می‌آغازند
جان گل‌رنگ مرا
بر سر دست بگیر،
به تماشاگه پرواز ببر
آه بشتاب که هم‌پروازان
نگرانِ غمِ هم‌پروازند...

#هوشنگ_ابتهاج


#خاص #جذاب #زیبا
دیدگاه ها (۱)

خبرت هست که از خویش خبر نیست مراگذری کن که ز غم راهگذر نیست ...

کاش ممنوعه نبودی!تا پنجره را می‌گشودم و عطر نفس‌هایت را قطره...

در فراخوان نگاهت،زود شرکت میکنمبا خیالت یک دو ساعت،خوب خلوت ...

#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین_🖤

آتش دل استاد علی اصغر شاه زیدی

همه با یار خوش و من به غم یار خوشمسخت کاری است ولی من به همی...

مرگ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط