عشق (پارت ۲۷)

جیمین: به به چه مکان‌ با صفایی *خنده*
مینجی: *خنده* رفتن؟
جیمین: اوهوم ، عجب غلطی کردم بدون بادیگارد اومدم ، زنگ بزنم بیان؟
مینجی: مشکلات جذاب بودنه دیگه
جیمین: اون که صد در صد *خنده*
مینجی: نه الان دیگه امنه
جیمین: هرچی شوما بگی گشنگم
لبمو سطحی میبوسه
مینجی: هردفعه منو میبوسی تپش قلبم میره رو هزار
جیمین: قربون اون قلب گونجیشکیت بشم مننننن
مینجی: خدا نکنه
جیمین: جوجوووووو
مینجی: من جوجو نیستم
جیمین: هستییییی🤏🏻
رو یه پنجه پام می ایستم
مینجی: اگه من جوجو ام پس تو چی هستی؟
جیمین: پارک جیمین مافیای خشن * تیکه آخرو آروم میگه *
مینجی: خشن؟ بهت نمیخوره د*دی
جیمین: عه؟ امروزو یادت رفتها تازه مهربون بودم😏
مینجی: *سکوت*
جیمین: آره، حالا بریم
جیمین: بریم
همراهش میرم و ماسک و کلاه ورمیداره از ماشین و میریم ادامه بازی ها
جیمین: خب چی بریم؟
مینجی: بریم ترن هوایی
جیمین: چشمممم
میره بلیط میگیره

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#تهیونگ
#وی
#جیمین
#ویمین
#فیک_تهیونگ
#فیک_جیمین
#فیک_ویمین
#bts
#BTS
#Teahyung
#teahyung
#Jimin
#jimin
#vmin