حصار تنهایی من پارت ۲۰
#حصار_تنهایی_من #پارت_۲۰
از حرفش حرصم گرفته بود اما تا آخر تدریسم تحمل کردم. خوبیش این بود که مامانم تو هال نشسته بود وگرنه بدون تعارف می اومد تو بغلم می نشست ! بعد از دو ساعت که درس دادنم تموم شد، گفتم: امتحان بعدیت کیه؟
- یک شنبه فلسفه و منطق.
آروم طوری که مامانم نشنوه گفت: آیناز خانم؟
سرم تو کتاب بود گفتم: بله؟
- دخترا از چی خوششون میاد؟
ابرو هامو بردم بالا و با تعجب نگاش کرد .با لبخند گفت: چرا اینجوری نگام می کنی؟ تو رو خدا منظور بد نگیرید ...منظورم کادوئه.
با یه لیخند کنج لبم گفتم: تو هم آره؟حالا طرف کی هست؟!
- اذیت نکنید دیگه ...یه راهنمایی ازتون خواستم.
خواستم حرفی بزنم که صدای در اومد. مامانم بلند شد رفت دم در. گفتم: ببین کلا دخترا از کادو گرفتن خوششون میاد ولی سلیقه ها فرق میکنه...یکی مثل من هر چی بهم بدن خوشحال میشم حتی اگه یه شاخه گل باشه ...ولی یکی مثل دوستم نسترن هر چیزی راضیش نمی کنه ...باید ببینی طرفت چی دوست داره.
- مشکل منم اینه که نمی دونم چی دوست داره...
یه کمی فکر کردم و گفتم: اگه دختره هم سن تو یا یکی دو سال کوچیک تر باشه ...خوب می تونی براش مانتو بگیری ...نه نه خوب نیست
اصلا نمی دونم هر چی دوست داری براش بخر.
خنده ای کرد و گفت: واقعا کمکتون کار ساز بود!
- خوب میگی چی کار کنم ؟من که دختره رو ندیدم که بدونم از چی خوشش میاد ؟
- یعنی شما تا حالا برای دوستاتون خرید نکردید؟
- چرا خریدم فقط برای تولدشون ...خرید تو مناسبت داره؟
-نه...
- خوب حله دیگه! با یه دسته گل رز سر و تهشو هم بیار ....نگفتی طرف کیه؟!
- رازه...
با اخم گفتم «: من که بخیل نیستم؟»
مامانم اومد تو اونم با لب خندون. گفتم: چی شده مامان خوشحالی؟
- فریده خانم(مامان نوید)گفت از فردا می تونم تو آرایشگاش کار کنم.
با خوشحالی گفتم «: راست میگی؟»
- دروغم چیه ؟
نوید گفت: به سلامتی ...ایشاا... رو دست مامان ِمنم بزنید که آرایشگاهش تعطیل بشه.
از حرفش حرصم گرفته بود اما تا آخر تدریسم تحمل کردم. خوبیش این بود که مامانم تو هال نشسته بود وگرنه بدون تعارف می اومد تو بغلم می نشست ! بعد از دو ساعت که درس دادنم تموم شد، گفتم: امتحان بعدیت کیه؟
- یک شنبه فلسفه و منطق.
آروم طوری که مامانم نشنوه گفت: آیناز خانم؟
سرم تو کتاب بود گفتم: بله؟
- دخترا از چی خوششون میاد؟
ابرو هامو بردم بالا و با تعجب نگاش کرد .با لبخند گفت: چرا اینجوری نگام می کنی؟ تو رو خدا منظور بد نگیرید ...منظورم کادوئه.
با یه لیخند کنج لبم گفتم: تو هم آره؟حالا طرف کی هست؟!
- اذیت نکنید دیگه ...یه راهنمایی ازتون خواستم.
خواستم حرفی بزنم که صدای در اومد. مامانم بلند شد رفت دم در. گفتم: ببین کلا دخترا از کادو گرفتن خوششون میاد ولی سلیقه ها فرق میکنه...یکی مثل من هر چی بهم بدن خوشحال میشم حتی اگه یه شاخه گل باشه ...ولی یکی مثل دوستم نسترن هر چیزی راضیش نمی کنه ...باید ببینی طرفت چی دوست داره.
- مشکل منم اینه که نمی دونم چی دوست داره...
یه کمی فکر کردم و گفتم: اگه دختره هم سن تو یا یکی دو سال کوچیک تر باشه ...خوب می تونی براش مانتو بگیری ...نه نه خوب نیست
اصلا نمی دونم هر چی دوست داری براش بخر.
خنده ای کرد و گفت: واقعا کمکتون کار ساز بود!
- خوب میگی چی کار کنم ؟من که دختره رو ندیدم که بدونم از چی خوشش میاد ؟
- یعنی شما تا حالا برای دوستاتون خرید نکردید؟
- چرا خریدم فقط برای تولدشون ...خرید تو مناسبت داره؟
-نه...
- خوب حله دیگه! با یه دسته گل رز سر و تهشو هم بیار ....نگفتی طرف کیه؟!
- رازه...
با اخم گفتم «: من که بخیل نیستم؟»
مامانم اومد تو اونم با لب خندون. گفتم: چی شده مامان خوشحالی؟
- فریده خانم(مامان نوید)گفت از فردا می تونم تو آرایشگاش کار کنم.
با خوشحالی گفتم «: راست میگی؟»
- دروغم چیه ؟
نوید گفت: به سلامتی ...ایشاا... رو دست مامان ِمنم بزنید که آرایشگاهش تعطیل بشه.
۸.۹k
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.