با لبخندشهدا

با لبخندشهدا

نوشته بود؛
مادر گرامی: ببال بر چنین فرزندی که توانست راه علی اکبرها و قاسم بن حسن ها را ادامه دهد چونکه وقتی سیدالشهداء به برادرزاده اش می گوید که شهادت را چگونه می بینی می گوید که من شهادت را شیرین تر از عسل می دانم. مبادا چنین فکر کنید که با شهید شدن ما تمامی روح و وجودم از بین می رود بلکه این شهادت سرآغاز زندگیم است و من با این شهادت یک زندگی جدیدی شروع می کنم.بیماری لاعلجی داشتم. یک شب درد امانم را برید، با درد شدید به خواب رفتم. دیدم جوانی نورانی به سمت من آمد، کاغذی به دستم داد و گفت: «تو شفا یافتی!»
گفتم: «شماکی هستید!»
خندید وگفت: «من شهید محمود قادر ام.»
از خواب پریدم دیگر از درد و بیماری ام خبری نبود. از دوستان, سراغ شهید قادر را گرفتم.اما چیزی پیدا نکردم. به گلزار شهدای لامرد رفتم. در بین قبور شهدا می گشتم که دیدم روی قبری نوشته شهید محمود قادری!
روی قبر هم همان نامه ای بود که شب قبل در خواب شهید به من داده بود.

هدیه به شهید محمود قادری صلوات,,شهدای فارس
↘️
‌تولد:10/04/1345 - لامرد
شهادت: 26/12/64 - اروند به کانال سردار شهید مهندس مهدی
باکری بپیوندید
https://telegram.me/bakeri_channel
دیدگاه ها (۱)

وصیت نامه شهید علی حاجی حسینلوخدایاه تو را به خون شهدای کربل...

✍ اولین بار بود کنارم خمپاره منفجر می شد همه از ماشین پریدیم...

.

وصیّتنامه شهید محمد قنبرلوبسم الله الرحمن الرحیم«و قاتِلوهم ...

.💠سه شنبه ، ۱۶ اردی‌بهشت ۱۴۰۴ ، خواب بودم ، یک خواب خیلی عمی...

ادامه ی مطلب قبلی(عنایت شهید به یک خانم بی حجاب)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط