روزی برای خودت چای می ریزی روبه روی پنجره ایستاده و همی
روزی برای خودت چای می ریزی ، روبه روی پنجره ایستاده و همینطور که گرمای فنجان را تا عمق سلول های تنت حس می کنی ، خبرهای روز را مرور خواهی کرد و ناگهان دلت خواهد لرزید ؛ چون فراموش کرده ای به گل های پژمرده ی اتاقت آب بدهی .
اما دلت برای کسی نخواهد لرزید ! دلتنگ کسی نخواهی بود و افسوس چیزی را نخواهی خورد .
روزی تمام غصه ها و آدم های رفته را در آسیاب عادت ، حل کرده و فراموش می کنی هرچیز و هرکس و هر خاطره ای را که آزارت می دهد ،
و این نوعی مکانیسم دفاعیِ حیاتی برای سلامت و بقای انسان هاست .
گاهی لازم است که ذهن ، خاموش باشد ،
گاهی لازم است بعضی خاطره ها و آدم ها ، فراموش شوند ،
و گاهی لازم است بپذیری که دلت فقط برای گل های تشنه ی اتاقت لرزیده ، چای ات را بنوشی و به چیز دیگری فکر نکنی ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
اما دلت برای کسی نخواهد لرزید ! دلتنگ کسی نخواهی بود و افسوس چیزی را نخواهی خورد .
روزی تمام غصه ها و آدم های رفته را در آسیاب عادت ، حل کرده و فراموش می کنی هرچیز و هرکس و هر خاطره ای را که آزارت می دهد ،
و این نوعی مکانیسم دفاعیِ حیاتی برای سلامت و بقای انسان هاست .
گاهی لازم است که ذهن ، خاموش باشد ،
گاهی لازم است بعضی خاطره ها و آدم ها ، فراموش شوند ،
و گاهی لازم است بپذیری که دلت فقط برای گل های تشنه ی اتاقت لرزیده ، چای ات را بنوشی و به چیز دیگری فکر نکنی ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
- ۴.۴k
- ۱۳ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط