بیب من برمیگردم
بیب من برمیگردم
پارت: 82
حسابی مست بودم و کارام دست خودم نبود اما جانگه زیاد مست نبود
دستشو گرفتم و بردم وسط و اروم مشغول رقصیدن شدم
خنده سر خوشی کردم و به جانگه گفتم
+ جانگه خوش بگذرون بیا با من برقص
جانگه اومد جلوی من و در گوشم گفت
_ خانم اینجا خیلی براتون خطرناکه چون کلی ادم هست که اصلحه به دستشون دارن
بعد اتمام حرفش دستمو گرفت و بدو بدو برد داخل یه اتاق و در رو قفل کرد
رو تخت لم دادم و گفتم
+ اوممم دلت میخواد شیطونی کنیم که اینجوری سریع منو اوردی؟
جانگه اومد پیشم نشست و انگشت اشارش رو اورد جلوی لبم به معنای اینکه ساکت شم
منم مثل بچه های حرف گوش کن ساکت شدم که جانگه گفت
_ هیسسس کلی ادم اومدن جاسوسی ما رو بکنن پس فقط ساکت باش کسی نفهمه اینجایی
جانگه به پنجره نگاه میکرد که یه وقت کسی نیاد
از اونجایی که حواسش نبود اروم دستمو بردم بالا و ماسکشو سریع کشیدم پایین
از این کارم خیلی تعجب کرد صورتش رو برگردوند سمتم
چییییی
پارت: 82
حسابی مست بودم و کارام دست خودم نبود اما جانگه زیاد مست نبود
دستشو گرفتم و بردم وسط و اروم مشغول رقصیدن شدم
خنده سر خوشی کردم و به جانگه گفتم
+ جانگه خوش بگذرون بیا با من برقص
جانگه اومد جلوی من و در گوشم گفت
_ خانم اینجا خیلی براتون خطرناکه چون کلی ادم هست که اصلحه به دستشون دارن
بعد اتمام حرفش دستمو گرفت و بدو بدو برد داخل یه اتاق و در رو قفل کرد
رو تخت لم دادم و گفتم
+ اوممم دلت میخواد شیطونی کنیم که اینجوری سریع منو اوردی؟
جانگه اومد پیشم نشست و انگشت اشارش رو اورد جلوی لبم به معنای اینکه ساکت شم
منم مثل بچه های حرف گوش کن ساکت شدم که جانگه گفت
_ هیسسس کلی ادم اومدن جاسوسی ما رو بکنن پس فقط ساکت باش کسی نفهمه اینجایی
جانگه به پنجره نگاه میکرد که یه وقت کسی نیاد
از اونجایی که حواسش نبود اروم دستمو بردم بالا و ماسکشو سریع کشیدم پایین
از این کارم خیلی تعجب کرد صورتش رو برگردوند سمتم
چییییی
- ۷۶
- ۳۰ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط