سناریو شیطان کش پارت یک
سناریو شیطان کش پارت یک
آساکا بعد مدت تمرین ۶ سال توانست هاشیرا شه همهی هاشیرا ها تحسینش میکردند چون از لحاظ تنفس از اونا بالاتر بود چرا چون اون دوتا نوع تنفس داشت :
تنفس ماه 🌙
تنفس گیاه ☘️
شمشیرش اونی که تو عکس دیدین بود اما یه گیری خیلی ریز داره که اگه اونو فشار بده شمشیرش تغییر حالت میده و عین شمشیر اوبانای میشه ولی با رنگ سبز روشن
پ.ن : تو و شینوبو رفیق بودین و تو و شینوبو باهم یه مخلوط و معجون خاصی رو نگه میدارین که موزان بعد ۱۰ هزار سال تحقیق هنوز نتونسته پیداش کنه
در واقع موزان در تلاشه که تو و شینوبو رو گیر بیاره و بکشه
شینوبو : آسا ( مخفف آساکا ) یادت نره فردا صبح زود جلسه هاشیرا هاست
آسا : آم اره یادم بود ...... فردا اولین باره که همه ی هاشیرا ها میبینم و این اولین بارمه .... استرس دارم
شینوبو : نه بابا استرس برا چی ...
آسا : هوم صبح میبینمت شینوبو
شینوبو : باشه خدافظ ( ناپدید شد )
آسا به داخل خونه ی کوچیکش تو کوهستان رفت شمشیرش رو نگا کرد
آسا : یعنی قراره فردا چی بشه
آسا یه لباس مخصوص شمشیرزن ها پوشید و به بیرون رفت تا گشت بزنه
آسا قدرت بویایی و بینایی خیلی قوی ای داره توی راه که داشت میرفت از ۲۰۰ متری یه پسری رو دید که موهای قهوه ای داشت لباس سبز و مشکی پوشیده بود و یه جعبه پشتش بود بغلش هم یه دختر با کیمونو ی صورتی و موهای بلند که پایینش نارنجی بود
یه لحظه آسا وایساد
آسا تو ذهنش : هی هی رایحه ی شیطان میاد از همین ۲۰۰ متری
آسا دور و برش رو نگاه کرد و فهمید اون دختر بغل اون پسر شیطانه
آسا : چییی اگ این شیطان چطور زیر نور خورشیده
اونا به هم نزدیک شدن فاصله. ۵۰ متری شد رایحه شیطان خیلی قوی بود
آسا نتونست تحمل کنه سمت اون دختر دویید
آسا : تنفس گیاه فرم اول : پیچک وحشی ( این اسم از کجا اومد 🤣) زیر پای آسا تا بیست متر سبز شد گیاه پیچک از زیر پایش سبز شد و وقتی که آسا میخواست سر دختر رو ببره اون پسر یه حرکت زد و شمشیراشون به هم خوردن
همه گیاه ها از بین رفتن.
آسا : هی تو.... این یه شیطانه چطور اینجا وایسادی وقتی خودتم یه شمشیر زنی
پسر : این خواهر منه اون یه شیطانه که تونسته به خورشید غلبه کنه
چشمایه آسا گرد شد
آسا : خب این حمله نمیکنه ؟
آساکا بعد مدت تمرین ۶ سال توانست هاشیرا شه همهی هاشیرا ها تحسینش میکردند چون از لحاظ تنفس از اونا بالاتر بود چرا چون اون دوتا نوع تنفس داشت :
تنفس ماه 🌙
تنفس گیاه ☘️
شمشیرش اونی که تو عکس دیدین بود اما یه گیری خیلی ریز داره که اگه اونو فشار بده شمشیرش تغییر حالت میده و عین شمشیر اوبانای میشه ولی با رنگ سبز روشن
پ.ن : تو و شینوبو رفیق بودین و تو و شینوبو باهم یه مخلوط و معجون خاصی رو نگه میدارین که موزان بعد ۱۰ هزار سال تحقیق هنوز نتونسته پیداش کنه
در واقع موزان در تلاشه که تو و شینوبو رو گیر بیاره و بکشه
شینوبو : آسا ( مخفف آساکا ) یادت نره فردا صبح زود جلسه هاشیرا هاست
آسا : آم اره یادم بود ...... فردا اولین باره که همه ی هاشیرا ها میبینم و این اولین بارمه .... استرس دارم
شینوبو : نه بابا استرس برا چی ...
آسا : هوم صبح میبینمت شینوبو
شینوبو : باشه خدافظ ( ناپدید شد )
آسا به داخل خونه ی کوچیکش تو کوهستان رفت شمشیرش رو نگا کرد
آسا : یعنی قراره فردا چی بشه
آسا یه لباس مخصوص شمشیرزن ها پوشید و به بیرون رفت تا گشت بزنه
آسا قدرت بویایی و بینایی خیلی قوی ای داره توی راه که داشت میرفت از ۲۰۰ متری یه پسری رو دید که موهای قهوه ای داشت لباس سبز و مشکی پوشیده بود و یه جعبه پشتش بود بغلش هم یه دختر با کیمونو ی صورتی و موهای بلند که پایینش نارنجی بود
یه لحظه آسا وایساد
آسا تو ذهنش : هی هی رایحه ی شیطان میاد از همین ۲۰۰ متری
آسا دور و برش رو نگاه کرد و فهمید اون دختر بغل اون پسر شیطانه
آسا : چییی اگ این شیطان چطور زیر نور خورشیده
اونا به هم نزدیک شدن فاصله. ۵۰ متری شد رایحه شیطان خیلی قوی بود
آسا نتونست تحمل کنه سمت اون دختر دویید
آسا : تنفس گیاه فرم اول : پیچک وحشی ( این اسم از کجا اومد 🤣) زیر پای آسا تا بیست متر سبز شد گیاه پیچک از زیر پایش سبز شد و وقتی که آسا میخواست سر دختر رو ببره اون پسر یه حرکت زد و شمشیراشون به هم خوردن
همه گیاه ها از بین رفتن.
آسا : هی تو.... این یه شیطانه چطور اینجا وایسادی وقتی خودتم یه شمشیر زنی
پسر : این خواهر منه اون یه شیطانه که تونسته به خورشید غلبه کنه
چشمایه آسا گرد شد
آسا : خب این حمله نمیکنه ؟
۵.۴k
۳۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.