صبر کن آیه قسم جور کنم تا نروی

صبر کن آیه قسم جور کنم تا نروی
یا در و پنجره را کور کنم تا نروی

صبر کن لشگری از خاطره ی روز نخست
در سر راه تو مأمور کنم تا نروی

قد زیبایی تو نیستم اما چه کنم
صورتم را پر هاشور کنم تا نروی

نذر کردم گره ی پنجره فولاد شوم
صبر کن تا به خدا زور کنم تا نروی

من بلایی به سرت آمده ام می دانم
از سرت درد و بلا دور کنم تا نروی

تیغ بر روی رگ غیرت من منتظر است
صبر کن حادثه ای جور کنم تا نروی.



#علی_صفری
دیدگاه ها (۸)

شبی آغوش روی ِ سایه ات وا کرده ای هرگز؟ خودت را اینهمه دلتنـ...

مهربان هستی ولی نامهربانی میکنی شور در سر داری و داری جوانی ...

اگر چه مادر تو، دختر پیمبر نیستکسی حسینِ علی را چنین برادر ن...

به کویت با دل شاد آمدم با چشم تر رفتمبه دل امید درمان داشتم ...

پارت ۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط