فیک جیمین پارت دو
فیک جیمین پارت دو
ات ویو
می خوا ستم حرص جیمینو درارم بخاطر همینم یه جور رفتار کردم انگار رو گارسون کراشم ولی نبودم من رو جیمین کراشم ولی می ترسم بهش بگمو دوستیمون خراب بشه بعد ۱۰ مین سفارشاتو اوردن من با لذت می خوردم
جیمین: در حال پاره شدن از خنده
ات: چته می خندی
جیمین: خیلی خنده دار می خوری نونا
ات: اولن چیش خنده داره دومن نونا عمته من دو سال ازت کوچیک ترم بیشعور
جیمین: باشه باشه غلط کردم من تسلیم(با حاتی که دستاشو برده بالا
ات: اون غلط و که کردی( گه نخور بابا جیمین من دوست داره اگه نداشت میزد فکتو میاورد پایین)
ات:___________
جیمین: خب بستنیتو خوردی
ات: اوهوم
جیمن: پاشو بریم
ات: باشه کیفمو برداشتمو راه افتادیم خونه
ویو جیمین
اترو رسوندم خونه خودم رفتم خونم یه نودل دراوردم پختمش ساعت دوازده شده بود فردا منو ات و نامجون یه عمل سخت داریم که ۲۴ ساعته نودلو خوردمو خوابیدن
ویو ات
جیمین رسوندم خونه رفتم لباسامو دراوردم با خودم حوله و لباس اوردم رفتم حموم بعد ۳۰مین از حموم برگشتم خودمو خشک کردم رفتم تو تخت خوابیدم
شرطا
۳ لایک
۱ کام
ات ویو
می خوا ستم حرص جیمینو درارم بخاطر همینم یه جور رفتار کردم انگار رو گارسون کراشم ولی نبودم من رو جیمین کراشم ولی می ترسم بهش بگمو دوستیمون خراب بشه بعد ۱۰ مین سفارشاتو اوردن من با لذت می خوردم
جیمین: در حال پاره شدن از خنده
ات: چته می خندی
جیمین: خیلی خنده دار می خوری نونا
ات: اولن چیش خنده داره دومن نونا عمته من دو سال ازت کوچیک ترم بیشعور
جیمین: باشه باشه غلط کردم من تسلیم(با حاتی که دستاشو برده بالا
ات: اون غلط و که کردی( گه نخور بابا جیمین من دوست داره اگه نداشت میزد فکتو میاورد پایین)
ات:___________
جیمین: خب بستنیتو خوردی
ات: اوهوم
جیمن: پاشو بریم
ات: باشه کیفمو برداشتمو راه افتادیم خونه
ویو جیمین
اترو رسوندم خونه خودم رفتم خونم یه نودل دراوردم پختمش ساعت دوازده شده بود فردا منو ات و نامجون یه عمل سخت داریم که ۲۴ ساعته نودلو خوردمو خوابیدن
ویو ات
جیمین رسوندم خونه رفتم لباسامو دراوردم با خودم حوله و لباس اوردم رفتم حموم بعد ۳۰مین از حموم برگشتم خودمو خشک کردم رفتم تو تخت خوابیدم
شرطا
۳ لایک
۱ کام
۸.۶k
۰۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.