𝕻𝖆𝖗𝖙:1
𝕻𝖆𝖗𝖙:1
"خاطرات ترک کردن..."
راوی:اوایل پاییز بود...
بوی خاک خیس خورده،صدای خش خش برگای روی زمین،هوای ابری و دلگیر،چترای همیشه آماده،بارون و...
روزی دختری با یک لباس گرون و مارک،موهای صاف و مشکی و مصری،کفش پاشنه بلند،اکسسوری های الماسی اصل وارد یکی از بهترین بیمارستان های سئول شد.
همون روز بود که به عنوان جراح عمومی و دکتر عمومی اون بیمارستان پذیرفته شد و از فردای آن روز کارش رو شروع کرد.
اون دختر روابط اجتماعی خوبی داشت،مهربون و صبور بود،پولدار بود،زیبا و جذاب بود و همچنین کار بلد و ماهر بود،خلاصه که اون دختر همه چیز تموم بود...
بعد از گذر ۱ سال که پاییز تموم شد و دوباره شروع شد،یک پسر که توی قفسه ی سینه اش احساس درد میکرد اومد به بیمارستان...
همراه با برادر کوچک ترش...
(جئون جونگ کوک:جئون
جئون جین سو:جین سو)
جین سو:هیونگ...بیا بریم دکتر
جئون:وقت ندارم
جین سو:میشه انقدر سرد و خشک نباشی؟
همچنین مغرور؟؟؟
جئون:نه نمیشه،اگه ناراحتی میتونی بری بیرون
جین سو:بیا بریم دکتر،هیونگگگ
جئون:خیله خب،وقتم رو خالی میکنم
جین سو:برای کِی؟
جئون:امشب
جین سو:باشه،پس بهم زنگ بزن
جئون:برو
جین سو:خدافظ
راوی:شب شد و رفتن بیمارستان...
جین سو:سلام وقت بخیر،ما واسه ی دکتر خصوصیتون نوبت داشتیم.
پرستار:آه،منظورتون خانم کانگه؟
جین سو:بله
پرستار:متاسفم ولی ایشون بیمار دارن الان
جین سو:اما ما نوبت داریم
پرستار:میتونید یه ربع صبر کنید؟
جئون:معلومه که نمیتونیم
جین سو:هیونگگگ...
پرستار:متاسفیم پس اول باید نوبتتون رو کنسل کنید
جین سو:نیازی نیست صبر میکنیم
جئون:امروز میکشمت
جین سو:بعد از ویزیت دکتر هرکاری میخوای با من بکن
پرستار:پس لطفا برید طبقه ی پنجم،اتاق ۳۵۱
جین سو:اینجا چند طبقه اس مگه؟
پرستار:۸ طبقه
جین سو:همه نوع دکتر دارین؟
پرستار:بله. از دکتر قلب و عروق گرفته تا مغز و اعصاب و ارتوپد...
دکتر های عمومی و گوش و حلق و بینی،داخلی،جراح،کودکان،گفتار درمانی و بینایی سنجی و شنوایی سنجی،روانشناسی و دکتر های مشاوره و با بهترین امکاناتی که از طرف دولت داده میشه.
جین سو:یا خدااا،ماهانه یا سالانه؟
پرستار:ماهانه حدود ۱۶۰ هزار وسیله و دارو ارسال میشه برای بیمارستان ما.
جئون:مگه تو دکتری که اینارو میپرسی؟
جین سو:همینجوری خواستم بدونم
بیا بریم طبقه ی بالا.
"خاطرات ترک کردن..."
راوی:اوایل پاییز بود...
بوی خاک خیس خورده،صدای خش خش برگای روی زمین،هوای ابری و دلگیر،چترای همیشه آماده،بارون و...
روزی دختری با یک لباس گرون و مارک،موهای صاف و مشکی و مصری،کفش پاشنه بلند،اکسسوری های الماسی اصل وارد یکی از بهترین بیمارستان های سئول شد.
همون روز بود که به عنوان جراح عمومی و دکتر عمومی اون بیمارستان پذیرفته شد و از فردای آن روز کارش رو شروع کرد.
اون دختر روابط اجتماعی خوبی داشت،مهربون و صبور بود،پولدار بود،زیبا و جذاب بود و همچنین کار بلد و ماهر بود،خلاصه که اون دختر همه چیز تموم بود...
بعد از گذر ۱ سال که پاییز تموم شد و دوباره شروع شد،یک پسر که توی قفسه ی سینه اش احساس درد میکرد اومد به بیمارستان...
همراه با برادر کوچک ترش...
(جئون جونگ کوک:جئون
جئون جین سو:جین سو)
جین سو:هیونگ...بیا بریم دکتر
جئون:وقت ندارم
جین سو:میشه انقدر سرد و خشک نباشی؟
همچنین مغرور؟؟؟
جئون:نه نمیشه،اگه ناراحتی میتونی بری بیرون
جین سو:بیا بریم دکتر،هیونگگگ
جئون:خیله خب،وقتم رو خالی میکنم
جین سو:برای کِی؟
جئون:امشب
جین سو:باشه،پس بهم زنگ بزن
جئون:برو
جین سو:خدافظ
راوی:شب شد و رفتن بیمارستان...
جین سو:سلام وقت بخیر،ما واسه ی دکتر خصوصیتون نوبت داشتیم.
پرستار:آه،منظورتون خانم کانگه؟
جین سو:بله
پرستار:متاسفم ولی ایشون بیمار دارن الان
جین سو:اما ما نوبت داریم
پرستار:میتونید یه ربع صبر کنید؟
جئون:معلومه که نمیتونیم
جین سو:هیونگگگ...
پرستار:متاسفیم پس اول باید نوبتتون رو کنسل کنید
جین سو:نیازی نیست صبر میکنیم
جئون:امروز میکشمت
جین سو:بعد از ویزیت دکتر هرکاری میخوای با من بکن
پرستار:پس لطفا برید طبقه ی پنجم،اتاق ۳۵۱
جین سو:اینجا چند طبقه اس مگه؟
پرستار:۸ طبقه
جین سو:همه نوع دکتر دارین؟
پرستار:بله. از دکتر قلب و عروق گرفته تا مغز و اعصاب و ارتوپد...
دکتر های عمومی و گوش و حلق و بینی،داخلی،جراح،کودکان،گفتار درمانی و بینایی سنجی و شنوایی سنجی،روانشناسی و دکتر های مشاوره و با بهترین امکاناتی که از طرف دولت داده میشه.
جین سو:یا خدااا،ماهانه یا سالانه؟
پرستار:ماهانه حدود ۱۶۰ هزار وسیله و دارو ارسال میشه برای بیمارستان ما.
جئون:مگه تو دکتری که اینارو میپرسی؟
جین سو:همینجوری خواستم بدونم
بیا بریم طبقه ی بالا.
۱۲۵
۱۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.