part

part¹⁷
Meanwhile_ویو جئون
برگه ها رو از روی میز جمع کردم و داخل پوشه قرار بودم و سپس از سر جام بلند شدم، با جدیت به شخص مقابلم نگاه انداختم و بی توجه به مقام و بزرگی شخص، از روی میز کارش که جعبه ای مملو از سیگار برگ بود ، نخ سیگاری برداشتم. با دست آزادم فندکی که همراه داشتم رو از توی جیب بیرون آوردم و با یک حرکت سیگار رو به آتیش کشیدم‌. اینجا من صاحب قدرت و البته طلبکار بودم نه شخص دیگه. کام عمیقی از سیگار گرفتم و حرف های پایانی رو لازم رو زدم.
_امیدوارم هرچه سریع تر اسناد زمین های مدنظر برای ساخت کارخونه، درصد فلز های مورد نیاز و میزان انرژی مصرفی و در نهایت مبلغ دریافتی سالانه ی شرکت رو برام ایمیل کنید. تا ¹⁰ امشب وقت دارید آقای پارک!در غیر این صورت قرارداد لغو میشه
کوتاه به چینی که بین ابرو های پارک شکل گرفت نگاه انداختم، لبخندی زدم و در نهایت از اتاق کار ف‌اکی پارک بیرون اومدم. به ساعتی که مچ دستم رو پوشونده بود نگاه کردم. از برنامه ام خارج شده بودم و ³² دقیقه اضافه در این محل وقت گذرونده بودم! مدتی نگذشته بود. من داخل ماشین نشسته بودم و بعد از به پایان رسوندن سومین نخ سیگار نگاهی به اد که در حال خواندن برنامه های باقی مونده بود انداختم.
_ اد...لیستی که می‌خواستم چی شد؟
آبرویی بالا انداختم و ری اکشنش رو تحت نظر گرفتم. یادش رفته بود، با دیدن پرونده ای با جلد آبی چشمی در حدقه چرخوندم. پرونده رو از اد گرفتم و سپس نگاهم روی راننده نشست
_برو دادگستری مرکزی!
بدون اینکه منتظر جواب راننده ام باشم، نگاهم رو ازش کوتاه کردم و زمانم رو به پرونده مورد نظر پرداختم ، پس از وارسی کامل پرونده ها، نگاه خیره ام روی اد اثر کرد
اد: بله قربان؟
_برنامه کیم امیلیا رو چک کن ! امروز باید ببینمش* جدی
اد: چشم ....قربان
اتمام ویو جئون_ ³hours later
امیلی با بیحالی در اتاق کارش که واقع در دادگستری بود رو بی اراده باز کرد. نفسی بیرون داد و بعد از داخل شدن و بستن در کتش رو از تنش کند. آستین های پیرهن زیرین کتش رو بالا زد و به سمت پنچره موجود در اتاقش رفت. پنجره رو باز کرد و نفس عمیقی کشید ؛
_ مجرم ها هم میتونن قاضی بشن؟ اونم نه هر قاضی، قاضی خاصه ی رئی‌س جمه‌ور!*با پوزخند
دیدگاه ها (۳)

part¹⁸تا نجوای شخص ممنوعه به گوش امیلی خورد، سرش و قلبش بر خ...

part¹⁹+چی؟* همراه با اخم_وکیل...من!*پوزخنددختر نگاهش رو از ن...

part¹⁶Cinema, after movie was doneبه زحمت چشم هام رو باز نگه...

part¹⁵¹⁵⁰min laterکارآگاه جانگ پرونده رو بست، کش و قوسی به ب...

Part ¹²⁶ا.ت ویو:بعد از ¹⁷ ساعت پرواز طولانی بلاخره به آلمان ...

...5...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁵⁷اروم تو راه رو عمارت راه میرفتم... تمام ف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط