Monster in the forest
Monster in the forest
پارت ۱۳
تهیونگ: چمیدونم یه غلطی بکن😐
جونگ کوک: جان مادرت بیا بخواب زمین🥺
تهیونگ: به یه شرط..
جونگ کوک: چی؟
تهیونگ: ا.ت رو باید یکی بزنم😐
جونگ کوک: ا.ت... ا.ت اصلا کجاس؟
*دور و برشو نگاه میکنه و نظاره گر میشود که ا.ت به طرز خیلی کیوتی به خواب رفته است*
عه خودا.. نیگاش کن خوابیده😊
تهیونگ: به یه ورم😐 خب پس ا.ت رو زمین میخوابه🙂
جونگ کوک: نخیر *میزارتش روی تخت* یا من یا تو میخوابیم زمین.
تهیونگ: جونگ کوکا داری بخاطر این اینکارو میکنی؟ یعنی حاضری کل صبح بیدار بمونی؟
جونگ کوک: خب برای اینکه تو و ا.ت بتونین راحت بخوابین مجبورم روی زمین بخوابم اگه تو نمیخوابی روی زمین.
تهیونگ: یاااا.... تو چقدر... بخشنده شدی😍
من اصلا شرمنده اتم خودم روی زمین میخوابم
جونگ کوک: 😂 نه ولی خب اگه میخوای...
تهیونگ: نه راحتم میخوابم میخوابم...
جونگ کوک: خب... صبح بخیر.
تهیونگ: صبح بخیر.
شب)
جونگ کوک: چشمامو که باز کردم یه غلت خوردم رو به اونطرف تخت شدم و یهو....
تهیونگ: یاااااا خدااااا جونگ کوک معلوم هست داری چه غلطی میکنی؟؟؟ آخ از روم بلند شو له شدم آاااااای
جونگ کوک: بلند شدم بلند شدم ببخشید.
ا.ت:*خوابالو*چتونه انقدر سرو صدا میکنین...
یذره نمیتونین زبون به دهن بگیرین یه بدبختایی اینجا خوابن😐
تهیونگ:عه ببخشید متوجه این بدبختا نشدیم.
ا.ت:*با چشمای بسته* من گشنمممممممه!!!
جونگ کوک: وایسا هنوز بیدار شدی اصلا؟
ا.ت: غذا میخواااام
جونگ کوک: باشه میرم برات غذا بیارم.
ا.ت: ننننننننه منو با این وحشی تنها نزار🥺
جونگ کوک: خداحافظ👋🏻*میره بیرون*
تهیونگ: با من بودی وحشی؟
ا.ت: آره الاغ وحشی😒
یک ساعت بعد)
جونگ کوک: من آمدم... یاااا چرا سنگر گرفتین مگه جنگه؟؟😐😐
تهیونگ:یاااا بفرما جونگ کوک قشنگت اومد😒
ا.ت: دهنتو ببند باباااا.
تهیونگ: نگاه یذره رو بهت داده چقدرررر پرو شدی ایییش اصلا نگاه کن من نمیگم الاغ وحشی جلوی من مثل سگ رفتار میکنی اونوقت پیش جونگ کوک ( استعداد در ادا در آوردن😐)
جوووونگ کووووک🥺🥺🥺
ا.ت:*از بالشتای سنگرش بهش پرت میکنه*
دهنتوووو ببند!!!
تهیونگ: جونگ کوکااا بیا من شکل تربیت درست حیوانات رو بهت یاد بدم بنظرم خیلی برات کاربردیه✓✓✓
جونگ کوک: عه خووودا نیگا من دوتا بچه یک ساله دارم😐😐😐
تهیونگ: یک ساله عمته😐
جونگ کوک: خیلی خب جمع کنین این بساط سنگرو اینارو ا.ت بیا غذا برات آوردم..
ا.ت: عههههه میسی•-•
تهیونگ:بفرما... ببین الان نگفتم چطور با جونگ کوک رفتار میکنه؟؟
ا.ت: اصلا به تو چه من باحیوانات مثل خودشون رفتار میکنم😊حیوانی مثل تو😐
تهیونگ: خودتی حیوان😊😐
جونگ کوک: ده بگیر کوفت کن😩
ا.ت: هییم•-•ممنون*میقوله*
تهیونگ: هییییی خدا *نفس عمیق*
ا.ت: موخوام برم بیرون•-•
پارت ۱۳
تهیونگ: چمیدونم یه غلطی بکن😐
جونگ کوک: جان مادرت بیا بخواب زمین🥺
تهیونگ: به یه شرط..
جونگ کوک: چی؟
تهیونگ: ا.ت رو باید یکی بزنم😐
جونگ کوک: ا.ت... ا.ت اصلا کجاس؟
*دور و برشو نگاه میکنه و نظاره گر میشود که ا.ت به طرز خیلی کیوتی به خواب رفته است*
عه خودا.. نیگاش کن خوابیده😊
تهیونگ: به یه ورم😐 خب پس ا.ت رو زمین میخوابه🙂
جونگ کوک: نخیر *میزارتش روی تخت* یا من یا تو میخوابیم زمین.
تهیونگ: جونگ کوکا داری بخاطر این اینکارو میکنی؟ یعنی حاضری کل صبح بیدار بمونی؟
جونگ کوک: خب برای اینکه تو و ا.ت بتونین راحت بخوابین مجبورم روی زمین بخوابم اگه تو نمیخوابی روی زمین.
تهیونگ: یاااا.... تو چقدر... بخشنده شدی😍
من اصلا شرمنده اتم خودم روی زمین میخوابم
جونگ کوک: 😂 نه ولی خب اگه میخوای...
تهیونگ: نه راحتم میخوابم میخوابم...
جونگ کوک: خب... صبح بخیر.
تهیونگ: صبح بخیر.
شب)
جونگ کوک: چشمامو که باز کردم یه غلت خوردم رو به اونطرف تخت شدم و یهو....
تهیونگ: یاااااا خدااااا جونگ کوک معلوم هست داری چه غلطی میکنی؟؟؟ آخ از روم بلند شو له شدم آاااااای
جونگ کوک: بلند شدم بلند شدم ببخشید.
ا.ت:*خوابالو*چتونه انقدر سرو صدا میکنین...
یذره نمیتونین زبون به دهن بگیرین یه بدبختایی اینجا خوابن😐
تهیونگ:عه ببخشید متوجه این بدبختا نشدیم.
ا.ت:*با چشمای بسته* من گشنمممممممه!!!
جونگ کوک: وایسا هنوز بیدار شدی اصلا؟
ا.ت: غذا میخواااام
جونگ کوک: باشه میرم برات غذا بیارم.
ا.ت: ننننننننه منو با این وحشی تنها نزار🥺
جونگ کوک: خداحافظ👋🏻*میره بیرون*
تهیونگ: با من بودی وحشی؟
ا.ت: آره الاغ وحشی😒
یک ساعت بعد)
جونگ کوک: من آمدم... یاااا چرا سنگر گرفتین مگه جنگه؟؟😐😐
تهیونگ:یاااا بفرما جونگ کوک قشنگت اومد😒
ا.ت: دهنتو ببند باباااا.
تهیونگ: نگاه یذره رو بهت داده چقدرررر پرو شدی ایییش اصلا نگاه کن من نمیگم الاغ وحشی جلوی من مثل سگ رفتار میکنی اونوقت پیش جونگ کوک ( استعداد در ادا در آوردن😐)
جوووونگ کووووک🥺🥺🥺
ا.ت:*از بالشتای سنگرش بهش پرت میکنه*
دهنتوووو ببند!!!
تهیونگ: جونگ کوکااا بیا من شکل تربیت درست حیوانات رو بهت یاد بدم بنظرم خیلی برات کاربردیه✓✓✓
جونگ کوک: عه خووودا نیگا من دوتا بچه یک ساله دارم😐😐😐
تهیونگ: یک ساله عمته😐
جونگ کوک: خیلی خب جمع کنین این بساط سنگرو اینارو ا.ت بیا غذا برات آوردم..
ا.ت: عههههه میسی•-•
تهیونگ:بفرما... ببین الان نگفتم چطور با جونگ کوک رفتار میکنه؟؟
ا.ت: اصلا به تو چه من باحیوانات مثل خودشون رفتار میکنم😊حیوانی مثل تو😐
تهیونگ: خودتی حیوان😊😐
جونگ کوک: ده بگیر کوفت کن😩
ا.ت: هییم•-•ممنون*میقوله*
تهیونگ: هییییی خدا *نفس عمیق*
ا.ت: موخوام برم بیرون•-•
۱۶.۳k
۱۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.