پارت 7
+=بهت گفتم دهنتو ببند
ویو کوک
باید فرار کنم اینجوری میمیریم
سعی کردم که بالم رو تکون بدم ولی خیلی درد میکرد
حلقمو از دست داده بودم حلقه ایی که براش 1000 سال زحمت کشیدم امیدوارم حال جیمین خوب باشه
ته=هوی کوچولو دوست داری دوستتو ببینی؟
جیمین..
کوک=اره
دستشو باز کرد و خواست ببرتش که کوک با انگشتری که ستش داشت به ته ضربه زد(انگشتر اهنی عه و شیاطین با اهن مشکل دارن و نقطه ضعفشونه)
ته=اه
ویو ته
لعنتی اهن..
ته=داره فرار میکنه بگیریدش
چند نفر دنبالش رفتن
ویو کوک
فرار کردم ولی تو راه جیمین.....
جیمین کاملا بیهوش بود و یه بال نداشت اون بالشم زخمی بود تمام بدنش با خون یکی بود
جیمینو بکشم یا زنده بمونه
ویو کوک
باید فرار کنم اینجوری میمیریم
سعی کردم که بالم رو تکون بدم ولی خیلی درد میکرد
حلقمو از دست داده بودم حلقه ایی که براش 1000 سال زحمت کشیدم امیدوارم حال جیمین خوب باشه
ته=هوی کوچولو دوست داری دوستتو ببینی؟
جیمین..
کوک=اره
دستشو باز کرد و خواست ببرتش که کوک با انگشتری که ستش داشت به ته ضربه زد(انگشتر اهنی عه و شیاطین با اهن مشکل دارن و نقطه ضعفشونه)
ته=اه
ویو ته
لعنتی اهن..
ته=داره فرار میکنه بگیریدش
چند نفر دنبالش رفتن
ویو کوک
فرار کردم ولی تو راه جیمین.....
جیمین کاملا بیهوش بود و یه بال نداشت اون بالشم زخمی بود تمام بدنش با خون یکی بود
جیمینو بکشم یا زنده بمونه
- ۹۶۸
- ۲۳ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط