ویو کوک

ویو کوک
که دیدم گریه کرد هوفی کشیدم و از پشت آکواریم چراغشو خاموش کردم و تصفیه آب و بستم به آب یکم داروی بیهوشی اضافی کردم که دیدم داره بی‌حال میشه
-شب بخیر کوچولوی من
که بیهوش شد جیمین اومد تو اتاق
=چطوری جئون...؟
-خوب‌...یعنی عالی
که چشمش به آکواریم خورد
=چیکار کردیییی
-نترس خوابیده
=هوفففف یه پریه داشت از عمارت فرار میکرد نزاشتم زد تو دلم الان دارم میمیرم(خنده کیوت)
-کی جرعت همچین کاری و داره هانننن؟؟
=جئون شوخی سرت نی یه پری با تمام زورشم بزنه برا ما نوازشه...گفتم بادیگارد ببرتش اتاقش

-جیمین....من خر نیستم خودم می‌دونم...مهم اینه که یه پری که برده و اسیره سعی داشته تورو که ارباب زاده هستی کتک بزنه!وای بعد میگی چرا این دریای غستاق و بی ارزش و شکنجه و اسیر میکنم...اونا لیاقت آزاد بودن و ندارن...لیاقت زندگی ندارن...همین که اجازه دادم زنده بمونن باید برام جبران کنن هرکاری که دلم بخواد با پری های خودم میکنم خونشونو میخورم بال هاشونو قطع میکنم شکنجشون میکنم اسیرشون میکنم و.....اصلا فرق ندارع کدومشون...حالا هم که یه پری دریایی گیر آوردم کم تر بهشون محل میدم اینو بفهم به اونا آنقدر بها نده
=ولی...ولی اونا گرد افشانی میکنن و گل و درخت های پوسیده و خراب و ترمیم میکنن...اونا بدرد میخورن...
-مثل اینکه هنوز نمیدونی...پری های بالغ این کار و انجام میدن حالا ترمیم فقط گل ها رو تنیجر ها هم میتونن ولی درخت نه....اونم فقط پری های فرشته نه شیطانی....
شرایط
۴۰ لایک
۱۲ کامنت ریکت به فیک
۱۰ بازنشر
۱ فالو