🖤فیک مافیایی شب پارت18🖤
🖤فیک مافیایی شب پارت18🖤
کوک: به خودم اومدم دیدم رونا
نیست ولی لینا نشسته بود کنارم
از لینا پرسیدم رونا کجاست؟
لینا: من نمیدونم گفت میرم دستشویی..
رونا: وقتی میخواستم از
دستشویی بیام بیرون یهو
یه چیزی گرفتن جلوی دهنم
سعی کردم فرار کنم
اما چشمام سیاهی رفت و
هیچی نفهمیدم...
کوک رفتم کنار دستشویی اما رونا نبود تمام مهمانی رو
گشتم اما نبودش یعنی کجا رفته؟
یک ساعتی نبودش یادم افتاد
دوربین هایی مداربسته
رفتم اتاق اطلاعات و دوربین هارو چک کردم گرفته بودنش
ولی یکی از اون ادما رو پیش لینا دیده بودم میدونستم
لینازهر خودشو میریزه
رفتم پیش لینا بهش گفتم
اما گردن نگرفت
باید خودم دست به کار میشدم...
لینا: اه گندش بزنن هواسم به
دوربین ها نبود اهه..
کوک: به خودم اومدم دیدم رونا
نیست ولی لینا نشسته بود کنارم
از لینا پرسیدم رونا کجاست؟
لینا: من نمیدونم گفت میرم دستشویی..
رونا: وقتی میخواستم از
دستشویی بیام بیرون یهو
یه چیزی گرفتن جلوی دهنم
سعی کردم فرار کنم
اما چشمام سیاهی رفت و
هیچی نفهمیدم...
کوک رفتم کنار دستشویی اما رونا نبود تمام مهمانی رو
گشتم اما نبودش یعنی کجا رفته؟
یک ساعتی نبودش یادم افتاد
دوربین هایی مداربسته
رفتم اتاق اطلاعات و دوربین هارو چک کردم گرفته بودنش
ولی یکی از اون ادما رو پیش لینا دیده بودم میدونستم
لینازهر خودشو میریزه
رفتم پیش لینا بهش گفتم
اما گردن نگرفت
باید خودم دست به کار میشدم...
لینا: اه گندش بزنن هواسم به
دوربین ها نبود اهه..
۱۸.۱k
۰۷ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.