مغرور پارت هفده

#رزی
لیا داشت حرس میخورد
که جیمین و تهیونگ اومدن
_سلام
_سلام
_رزی میشه بیای
_چرا
_بیا
_باشه


_بهله
_خب تهیونگ اومد گفت چی جوابشو دادی ، خوب کردی
_😳😳😳😳😳😳
(خوبی ؟جیمین ؟خودتی؟😂)
_باشه من برم پیش جنی😳😳😳
(هنوز رزی تو شک)😂
دوییدم پیش جنی
وقتی دیدم همش چشاش دنبال تهیونگه گفتم
_چی شده؟
_ها
_چرا بهش نگاه میکنی
_اخه جذابه
_تو الکی به یکی حتی اگه جذاب باشه نگاه نمیکنی پس یچیزی زیر سرته
_خب اره درست فکر میکنی
_خب میرم لوت بدم
_نهههه
_نمیخوام درد بکشی
_اوف

_تهیییی
_دیگه چیه
_تا به حال عاشق شدی؟
_اره
_عاشق کی؟
_اممم٫....جنی
_دوست من؟
_اوهوم
_بزار برسه(منطورش اینه که هنوز یه روز ندیده عاشقش شدی)
_خب اخه
_بزار بگم اونم عاشقته
_واقعاااا
_اره
دویددم رفتم پیش جنی
_رزییییی
_اونم عاشقته
به تهیونگ نگاه میکرد که تهیونگ بهش چشمک زد
دیدگاه ها (۷)

مغرور پارت هجده

مغرور پارت نوزده

مغرور پارت شانزده

عکس جدید واسه مغرور

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط