ارباب خشن 🥂
ارباب خشن 🥂
part¹
برای اخرین بار خودمو جلو آیــ.نه نگاه کردم.
نمیدونستم قراره واسم چـ اتفاقی بیوفته !
ر.ژ لـ.بمو گذاشتم توی کشو و در کشو رو بستم.
با خودم گفتم تو دیگه دو.ست پـ.سر داری باید از همه لحظه ها... ک یهو گوشیم زنگ خورد.
کوک بود بهم گف: ا.ت دم در خونه تم بیا پایین- گفتم اوکی الان میام.
عطری ک خیلی تحـ./ر.یک میکرد رو چند پیس زدم ب خودم و ب خودم گفتم تموم!
.......
ویو کوک: منتظر ا.ت بودم تا بیاد تو اون فاصله سیــ...گارمو روشن کردم و کشیدم.
لحـ.ـظه شماری میکردم تا ا.ت بیاد چون خیلی باهاش کا.ر دارم ـ....
توی همین فکرا بودم کـ یهو دیدم ا.ت در ماشین رو باز کردـ
گفتم ا.ت میـ.ـدونی چقدر از دیروز انتظا.ر این لحظه رو کشیدم ک ببینمت؟ عا.حح خودتو واسم لو.س کن..
......
ا.ت: کوکمممم منم انتظار اینو داشتم ک امر.وز برسه و ببینمـ.ـت لوسم برات میکـ.نم ب وقتش، فقط الا.ن کجا میریم؟
کوک: هرجا تو بگی عزیز.ـم
ا.ت: کوک بنظرم واسه قرا.ر اول بریم کا..فه
چطوره؟؟
کوک: ا.ت بهت گفتم ک هرچی تو بگی پس بزن بریم ب کافه
......
ویو کوک: اهنگ سون رو واسه ی ا.ت گذاشتم صداشو تا اخر زیاد کردم . و رانندگی میکردم. منتظر بودم فقط بریم کافه و برگر.دیم و بریم خونم چون با ا.ت کار دارم اونم خیلی کار !
نمیدونه ک چی در انتظارشه..♨️
.......
ویو ا.ت: نمیدونم کوک توو چـ فکری بود ولی مطمئن بودم ک داره ب من فک..ر میکنه.!
از استرس لـ..بامو گاز میگرفتم. میگفتم ک نکنه قراره بهم تـــ..///جـ///اوـ.ز کنه نکنه...
ولی ب خودم گفتم استرس نداشته باش تو ک بچه نیستی ک یهو.... 💢
part¹
برای اخرین بار خودمو جلو آیــ.نه نگاه کردم.
نمیدونستم قراره واسم چـ اتفاقی بیوفته !
ر.ژ لـ.بمو گذاشتم توی کشو و در کشو رو بستم.
با خودم گفتم تو دیگه دو.ست پـ.سر داری باید از همه لحظه ها... ک یهو گوشیم زنگ خورد.
کوک بود بهم گف: ا.ت دم در خونه تم بیا پایین- گفتم اوکی الان میام.
عطری ک خیلی تحـ./ر.یک میکرد رو چند پیس زدم ب خودم و ب خودم گفتم تموم!
.......
ویو کوک: منتظر ا.ت بودم تا بیاد تو اون فاصله سیــ...گارمو روشن کردم و کشیدم.
لحـ.ـظه شماری میکردم تا ا.ت بیاد چون خیلی باهاش کا.ر دارم ـ....
توی همین فکرا بودم کـ یهو دیدم ا.ت در ماشین رو باز کردـ
گفتم ا.ت میـ.ـدونی چقدر از دیروز انتظا.ر این لحظه رو کشیدم ک ببینمت؟ عا.حح خودتو واسم لو.س کن..
......
ا.ت: کوکمممم منم انتظار اینو داشتم ک امر.وز برسه و ببینمـ.ـت لوسم برات میکـ.نم ب وقتش، فقط الا.ن کجا میریم؟
کوک: هرجا تو بگی عزیز.ـم
ا.ت: کوک بنظرم واسه قرا.ر اول بریم کا..فه
چطوره؟؟
کوک: ا.ت بهت گفتم ک هرچی تو بگی پس بزن بریم ب کافه
......
ویو کوک: اهنگ سون رو واسه ی ا.ت گذاشتم صداشو تا اخر زیاد کردم . و رانندگی میکردم. منتظر بودم فقط بریم کافه و برگر.دیم و بریم خونم چون با ا.ت کار دارم اونم خیلی کار !
نمیدونه ک چی در انتظارشه..♨️
.......
ویو ا.ت: نمیدونم کوک توو چـ فکری بود ولی مطمئن بودم ک داره ب من فک..ر میکنه.!
از استرس لـ..بامو گاز میگرفتم. میگفتم ک نکنه قراره بهم تـــ..///جـ///اوـ.ز کنه نکنه...
ولی ب خودم گفتم استرس نداشته باش تو ک بچه نیستی ک یهو.... 💢
۱۶.۹k
۱۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.