قهر شدید پارت۳

ولی باید مقاومت میکردم و با کوک صمیمی میشدم اما من و کوک یکم باهم خجالتی بودیم اما جین و لیسا نه نمیدونم چطوری اما اونا خیلی باهم خوب بودن خلاصه ک اومدن تو خونه و نشستن من رفتم کیمچی هارو بچینم تو ظرف ک لیسا اومد و بهم تیکه انداخت
لیسا:به به میبینم اینجا ی خدمتکار داره کار میکنه
کوک سریع شنید و اومد لیسا رو پرت کرد اونور و ب من گفت
کوک:جیسو برو بشین خودم آماده‌میکنم
لیسا بلند شد و با چشم قره از جلوی کوک رد شد
اشک توی چشمای کوکی فراوون شده بود اما از من قایم میکرد
من ک میدونستم اون هنوز ب لیسا علاقه داره و نمیتونه ازش جدا بشه
و منم ب جین علاقه دارم پس رفتم پیش کوک و بهش گفتم
جیسو:کوک ببین از من چیزی رو قایم نکن من میدونم هنوز عاشق لیسا هستی
کوک: نه نه اینطور نیست ام راستش من ببین من واقعا
جیسو:انقد ت،ت،پ،ت نکن من میدونم لیسا رو دوس داری خب منم‌جین رو هنوز دوس دارم
کوک:آره اما اونا دیگ مارو دوس ندارن پس باید بیخیالشون‌بشیم
جیسو:نه ما نمیتونیم ب عشقمون‌ پشت کنیم
ما تصمیم گرفتیم قضیه ی نزدیک شدن اون دوتا ب همدیگرو بفهمیم
شب موقع خوردن شام بود ک لیسا گوشیش زنگ خورد رفت بیرون و جواب داد
من تعقیب کردمش و گوشیمو روی حالت ضبط صدا‌گذاشتم اون داشت با یکی حرف‌میزد ک صداش پسرونه بود !!!!!
لیسا:ببین میدونم باید سریع ازش جدا بشم من اصلا اونو دوست ندارم من فقط بخاطر.............