قهر شدید پارت ۲
درو هم شکوندم و برام هیچی مهم نبود
دیدم لیسا و جین دارن باهم میخندن و اصلا براشون مهم نبود ممکنه من اونارو ببینم
من نزدیک تر اومدم میخواستم داد بکشم اما داشتم بیهوش میشدم و کوک رسید و منو گرفت من بیهوش شدم و دست خودم نبود واقعا لیسا کوک و من رو باهم دید و اومد بزنه تو گوش کوک ک من دستشو گرفتم و پرتش کردم رو زمین و بهش گفتم
جیسو:تو دیگه هیچ حقی نسبت ب کوک نداری از امروز رابطه من با تو تموم شده برو با جین و اینم ب تو بگم آقای جین رابطه من با توامتموم شده و با کوک شروع شده پس اینو بفهم
لیسا:میدونی چیه میخوام همچیو بهتبگم.موقعی ک تو با جین دوست بودی
جین زد رو دست لیسا و بهش اشاره کرد ک حرف نزن
لیسا حرفشو قط کرد و گف هیچی ولش کن
من و کوک دست همو سفت گرفتیم و کوک منو بغل کرد و برد بیرون از پارتی ما یه خونه خیلی لوکس خریدیم و تو اون زندگی کردیم کوک بهم گفت
کوک:جیسو عشقم تو بمون خونه رو تزیین کن باید برم خرید کنم برای پارتی امشب قراره یه سری خیانت کارارو دعوت کنیم(لیسا و جین)
جیسو:باشه کوک برو من اینجارو تزیین میکنم عشقم
کوک برگشت با کلی وسیله نزدیکای شب شده بود اون برام کیمچی و نودل و سوشی خریده بود من خیلی ازش تشکر کردم اون بهم گفت لازم ب تشکر نیست عزیزم😊
لیست مهمونارو چک کردم دیدم رزی و جنی و تهیونگ و جیمین هم هستن😍 خیلی خوشحال شدم اما دیدم اون خیانت کارا یعنی جین و لیسا ام هستن 😒
اونا رسیدن اول از همه ب رزی و جنی خوش اومد گفتم😎
اونا تشکر کردن و اومدن تو و نشتسن رو مبل
لیسا و جین اومدن من بهشون اصلا محل ندادم کوکی دستش پشت کمرم بود لیسا دید و جین رو سفت بقل کرد
من درسته دیگ جین دوست پسرم نبود اما نمیتونستم ببینم یه دختر داره ب عشق قبلیم دست میزنه🙁
ادامه داره......
دیدم لیسا و جین دارن باهم میخندن و اصلا براشون مهم نبود ممکنه من اونارو ببینم
من نزدیک تر اومدم میخواستم داد بکشم اما داشتم بیهوش میشدم و کوک رسید و منو گرفت من بیهوش شدم و دست خودم نبود واقعا لیسا کوک و من رو باهم دید و اومد بزنه تو گوش کوک ک من دستشو گرفتم و پرتش کردم رو زمین و بهش گفتم
جیسو:تو دیگه هیچ حقی نسبت ب کوک نداری از امروز رابطه من با تو تموم شده برو با جین و اینم ب تو بگم آقای جین رابطه من با توامتموم شده و با کوک شروع شده پس اینو بفهم
لیسا:میدونی چیه میخوام همچیو بهتبگم.موقعی ک تو با جین دوست بودی
جین زد رو دست لیسا و بهش اشاره کرد ک حرف نزن
لیسا حرفشو قط کرد و گف هیچی ولش کن
من و کوک دست همو سفت گرفتیم و کوک منو بغل کرد و برد بیرون از پارتی ما یه خونه خیلی لوکس خریدیم و تو اون زندگی کردیم کوک بهم گفت
کوک:جیسو عشقم تو بمون خونه رو تزیین کن باید برم خرید کنم برای پارتی امشب قراره یه سری خیانت کارارو دعوت کنیم(لیسا و جین)
جیسو:باشه کوک برو من اینجارو تزیین میکنم عشقم
کوک برگشت با کلی وسیله نزدیکای شب شده بود اون برام کیمچی و نودل و سوشی خریده بود من خیلی ازش تشکر کردم اون بهم گفت لازم ب تشکر نیست عزیزم😊
لیست مهمونارو چک کردم دیدم رزی و جنی و تهیونگ و جیمین هم هستن😍 خیلی خوشحال شدم اما دیدم اون خیانت کارا یعنی جین و لیسا ام هستن 😒
اونا رسیدن اول از همه ب رزی و جنی خوش اومد گفتم😎
اونا تشکر کردن و اومدن تو و نشتسن رو مبل
لیسا و جین اومدن من بهشون اصلا محل ندادم کوکی دستش پشت کمرم بود لیسا دید و جین رو سفت بقل کرد
من درسته دیگ جین دوست پسرم نبود اما نمیتونستم ببینم یه دختر داره ب عشق قبلیم دست میزنه🙁
ادامه داره......
۶۳.۹k
۱۷ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.