♧♡◇♤فیک ته♧♡◇♤
♧♡◇♤فیک ته♧♡◇♤
(ات می خواست حرف بزنه که یهو زنگ در خونه می خوره )
ات : اا.. من برم درو باز کنم
ته: وایسا شاید تو منو دوس نداری ولی من دوست دارم نمی خوام اذیت بشی اجوما هس
ته: اجوما درو باز کن
اجوما : چشم ارباب
ویو ته
ات می خواست حرف بزنه که زنگ در خورد نزاشتم بره درو باز به اجوما گفتم درو باز کنه
رفتم تو اتاقموکه
یهو کوک زنگ زد
کوک: سلام دادش چطوری(خیلی خوشحال)
ته: چیشده( با یه حالت فضولی)
کوک: سانا قبولم کرد گفت اونم منو دوس داره
ته: چه خوب
کوک: راستی تو با ات چی کار کردی
ته: بهش دوروز وقت دادم تا بهم نظرشو بگه می خوام باش یکم سرد رفتار کنم ببینم چی میشه
کوک:اها باشه ولی خیلی سرد نه مث همون روزا که دوس داشتنشو تو دل می زاشتی
ته: اره زیاده روی نمی کنم
ته: خب من مهمون دارم کوکی بعدا بهت زنگ می زنم
کوک: باشه خدافظ
ته: خدافظ
دیدم عمو زنعمو اون دختره ی .... اومدن سعی کردم خودمو کنترل کنم
(عموی کوکو ع زنعموسو ز دختر عمشو همون مینا می نویسم)
پارت دیگه گود بای
شرطا:
لایک : ۳
کام: ۱
(ات می خواست حرف بزنه که یهو زنگ در خونه می خوره )
ات : اا.. من برم درو باز کنم
ته: وایسا شاید تو منو دوس نداری ولی من دوست دارم نمی خوام اذیت بشی اجوما هس
ته: اجوما درو باز کن
اجوما : چشم ارباب
ویو ته
ات می خواست حرف بزنه که زنگ در خورد نزاشتم بره درو باز به اجوما گفتم درو باز کنه
رفتم تو اتاقموکه
یهو کوک زنگ زد
کوک: سلام دادش چطوری(خیلی خوشحال)
ته: چیشده( با یه حالت فضولی)
کوک: سانا قبولم کرد گفت اونم منو دوس داره
ته: چه خوب
کوک: راستی تو با ات چی کار کردی
ته: بهش دوروز وقت دادم تا بهم نظرشو بگه می خوام باش یکم سرد رفتار کنم ببینم چی میشه
کوک:اها باشه ولی خیلی سرد نه مث همون روزا که دوس داشتنشو تو دل می زاشتی
ته: اره زیاده روی نمی کنم
ته: خب من مهمون دارم کوکی بعدا بهت زنگ می زنم
کوک: باشه خدافظ
ته: خدافظ
دیدم عمو زنعمو اون دختره ی .... اومدن سعی کردم خودمو کنترل کنم
(عموی کوکو ع زنعموسو ز دختر عمشو همون مینا می نویسم)
پارت دیگه گود بای
شرطا:
لایک : ۳
کام: ۱
۱۴.۰k
۲۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.