رمان خانواده پارت سوم

رمان خانواده پارت سوم
شخصیت ها: ا/ت ( مادر) جونگ سوک ( پدر ) اون وو ( پسر)

تو هوا بودم که
گفتم : بزارم پایین اون وو داره نگاه میکنه ( با مشت زدم تو شونش)
گفت : ببخشید حواصم نبود
داشتیم بهم نگاه میکردیم و لبخند میزدیم منم بوسیدمش ( از لب) اون وو ازمون عکس گرفت ناراحت شدم خواستم بگم پاک کنه ولی دیدم که خیلی خوشحال شده تاحالا پدرشو جلو خودش نبوسیده بودم
به جونگ سوک گفتم ادامش شب ( با چشمک و یه خنده منحرفی)
سر میز نشته بودیم که اون وو
گفت : بابا تو از چیه مامان خوشت اومده

جونگ سوک

نمیدونستم چی بگم میترسیدم چیزی بگم که ا/ت ناراحت بشه
گفتم مامانت خیلی خوش اندامه

ا/ت

اینو که گفت منو اون وو به هم نگاه کردیم اون وو پوز خند زد منم زدم پس کلش
جونگ سوک
گفت:خیلی مهربونه
کیوت بازیاش بانمکه
قدش بلنده
تازه مامانت خیلی خوب میبوس......

ا/ت

جونگ سوک فهمید که نباید این حرفو میزد حرفشو خورد وقتی اینو گفت منو اون وو چشامون گرد شد
ببخشید بچه ها متوجه نشدم که پارت سه پاک شده🙏
دیدگاه ها (۰)

خدای سریال ۲۵ و ۲۱ ساله قشنگ نبود ؟ته داستان ناهی دو و بک یی...

سریال عشق در همسایگی یا در همسایگی عشق فرقی نداره خیلی قشنگه...

رمان خانواده پارت هشتشخصیت ها : ا/ت (مادر) جونگ سوک(پدر)اون ...

سریال پیوند 💋📍

قلب یخیپارت ۱۷از زبان ا/ت:جونگ کوک: من به خودم افتخار میکنم ...

❣پارت ششم❣ویو جونگکوک: نمیدونم چراوقتی گفت چیزی دیگه ای نمیخ...

قلب یخیپارت ۱۴با اینکه شرط هارو رعایت نکردید ولی گذاشتم، نه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط