کاش به دنیا نمیومدم
پارت 7
سرم داشت گیج میرفت وقتی هارلی درو باز کرد از هوش رفتم
1الینا؟
1الینااا
ویو ته ته و شوگا
وقتی دیدیم از هوش رفت هر دو مون پیاده شدیم من رفتم سمتش ببینم چش شده ولی یونگی جلو در ماشین وایستاد
+چیشد
+چرا اینجوری شد
یونگی در عقب و باز کرد و گفت
*با این کارا که اون بیدار نمیشه بیاین ببریمش بیمارستان
+اهم اوکیه
ویو تهیونگ
اونو بغل کردم و گذاشتم تو ماشین خودمم تعجب کردم که چیکار کردم یونگی هم داشت بزور لبخنداشو نگه میداشت
+عااااا فک کنم شما باید هارلی باشی
1اهم
*تو دوستشی پس تو هم باهامون بیا
1با با باشه فقط ی لحظه من کلیدمو بردارم
+زود باش
رفت داخل خونه و ی دقیقه دیگه اومد و سوار شد با آخرین سرعت سمت بیمارستانی رفتم که اون نزدیکیا بود
فلش بک ب نیم ساعت بعد
دکتر گفت چیزیش نیست و فقط ضعف کرده و بهش سرم زدن منو دوستش بالای سرشیم اما ته ته رفته کارای ترخیص و بکنه پلی خب خودمونی میگم دوستش خیلی خوشگله
ویو تهیونگ
8شما همراه الینا پارک هستید؟
+اوهوم
8ببخشید چ نسبتی باهاشون دارید؟
+برادرشم
8آها
8این فرم رو پر کنید
+این فرم ترخیص
8بله
+میشه با تلفنتون به پدرم زنگ بزنم
8بله حتما
+خب میشه شمارشو بدید
8ببخشید پدر شماست من شمارشو بدم؟
+من خیلی وقته باهاش در ارتباط نیستم ب خاطر همین شمارشو ندارم
8آها باشه بزارید از پرونده بیمار بهتون بدم
+.....
شماره رو داد و زنگ زدم ب پدر الینا
+سلام
/شما ؟
+شما پدر الینا هستید؟
/بله خودمم چ اتفاقی برا دخترم افتاده
+بیاین ب بیمارستان...... خودتون میفهمید
/چ اتفاقی افتاده
/الو
ویو آقای پارک
یکی بهم زنگ زد و گفت الینا تو بیمارستان الان چیکار کنم اگه اتفاقی براش افتاده باشه چی سریع گوشیمو برداشتم و راه افتادم سمت بیمارستان
ویو تهیونگ
فرم پر کردم و رفتم پیش بچه ها دیدم یونگی بیرون وایستاده و هارلی توعه
+چرا اینجا....
*هیسس
*بیا اینجا گوش کن (با صدای آروم)
-ازش متنفرم همه این سالا خواستم دوسش داشته باشم ولی اون در حد مرگ از من متنفر بود امروزم واقعا دیگه ازش سیر شدم آخه چجوری اسم خودشو گذاشته پدر در حالی که حتی ی بارم اسممو صدا نزده مگه تقصیر منه اصن #کاش ب دنیا نمیومدم
1این حرفارو نزن تو این مورد مطمئنم نگرانت میشه
دوستش این حرفو زد که دیدم ی سرو صداهایی میاد با یونگی رفتیم ببینیم چ خبره که دیدیم ی مرده قشقرق به پا کرده
/من باید همین الان دخترمو ببینم (با داد)
+شما آقای پارک هستید
*پدر الینا پارک ؟
/بله بله خودمم دخترم کجاست
*(پوز خند)دخترت؟
*روت میشه بهش بگی دخترم؟
*حتی یبارم شده باهاش خوب رفتار کنی؟
ادامه دارد...
خیلی طولانی شد مجبور شدم نصفشو پاک کنم
شرایط 25 تا لایک و کامنت 🤍🖤🤍🖤
سرم داشت گیج میرفت وقتی هارلی درو باز کرد از هوش رفتم
1الینا؟
1الینااا
ویو ته ته و شوگا
وقتی دیدیم از هوش رفت هر دو مون پیاده شدیم من رفتم سمتش ببینم چش شده ولی یونگی جلو در ماشین وایستاد
+چیشد
+چرا اینجوری شد
یونگی در عقب و باز کرد و گفت
*با این کارا که اون بیدار نمیشه بیاین ببریمش بیمارستان
+اهم اوکیه
ویو تهیونگ
اونو بغل کردم و گذاشتم تو ماشین خودمم تعجب کردم که چیکار کردم یونگی هم داشت بزور لبخنداشو نگه میداشت
+عااااا فک کنم شما باید هارلی باشی
1اهم
*تو دوستشی پس تو هم باهامون بیا
1با با باشه فقط ی لحظه من کلیدمو بردارم
+زود باش
رفت داخل خونه و ی دقیقه دیگه اومد و سوار شد با آخرین سرعت سمت بیمارستانی رفتم که اون نزدیکیا بود
فلش بک ب نیم ساعت بعد
دکتر گفت چیزیش نیست و فقط ضعف کرده و بهش سرم زدن منو دوستش بالای سرشیم اما ته ته رفته کارای ترخیص و بکنه پلی خب خودمونی میگم دوستش خیلی خوشگله
ویو تهیونگ
8شما همراه الینا پارک هستید؟
+اوهوم
8ببخشید چ نسبتی باهاشون دارید؟
+برادرشم
8آها
8این فرم رو پر کنید
+این فرم ترخیص
8بله
+میشه با تلفنتون به پدرم زنگ بزنم
8بله حتما
+خب میشه شمارشو بدید
8ببخشید پدر شماست من شمارشو بدم؟
+من خیلی وقته باهاش در ارتباط نیستم ب خاطر همین شمارشو ندارم
8آها باشه بزارید از پرونده بیمار بهتون بدم
+.....
شماره رو داد و زنگ زدم ب پدر الینا
+سلام
/شما ؟
+شما پدر الینا هستید؟
/بله خودمم چ اتفاقی برا دخترم افتاده
+بیاین ب بیمارستان...... خودتون میفهمید
/چ اتفاقی افتاده
/الو
ویو آقای پارک
یکی بهم زنگ زد و گفت الینا تو بیمارستان الان چیکار کنم اگه اتفاقی براش افتاده باشه چی سریع گوشیمو برداشتم و راه افتادم سمت بیمارستان
ویو تهیونگ
فرم پر کردم و رفتم پیش بچه ها دیدم یونگی بیرون وایستاده و هارلی توعه
+چرا اینجا....
*هیسس
*بیا اینجا گوش کن (با صدای آروم)
-ازش متنفرم همه این سالا خواستم دوسش داشته باشم ولی اون در حد مرگ از من متنفر بود امروزم واقعا دیگه ازش سیر شدم آخه چجوری اسم خودشو گذاشته پدر در حالی که حتی ی بارم اسممو صدا نزده مگه تقصیر منه اصن #کاش ب دنیا نمیومدم
1این حرفارو نزن تو این مورد مطمئنم نگرانت میشه
دوستش این حرفو زد که دیدم ی سرو صداهایی میاد با یونگی رفتیم ببینیم چ خبره که دیدیم ی مرده قشقرق به پا کرده
/من باید همین الان دخترمو ببینم (با داد)
+شما آقای پارک هستید
*پدر الینا پارک ؟
/بله بله خودمم دخترم کجاست
*(پوز خند)دخترت؟
*روت میشه بهش بگی دخترم؟
*حتی یبارم شده باهاش خوب رفتار کنی؟
ادامه دارد...
خیلی طولانی شد مجبور شدم نصفشو پاک کنم
شرایط 25 تا لایک و کامنت 🤍🖤🤍🖤
۱۳.۴k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.