به جست و جوی تو از شب گذشته آمدهام

به جست و جوی تو، از شب گذشته، آمده‌ام
هزار بادیه را، در نوشته آمده‌ام

قدم‌قدم، همه نام تو را، به ناخن و خون
به ساقه‌های درختان نوشته آمده‌ام

به بویه‌ی بر و بوم همیشه آبادت
ز هفت‌خان ِ خرابه گذشته آمده‌ام

دلاورانه، هزاران هزار جادو را
به تیغ معجزه‌ی عشق، کشته آمده‌ام

هزار وادی را، درّه‌درّه رد شده‌ام
هزار بادیه را، پشته‌پشته آمده‌ام

ملول دیو و ددم، با چراغ دل در کف
به جست و جوی تو ــ انسان فرشته ــ آمده‌ام.


حسین منزوی
دیدگاه ها (۱)

غزلیات -هوشنگ ابتهاجوقت است که بنشینی و گیسو بگشایی تا با تو...

خنده‌هایت چون عسل، حتي از آن شیرین‌ترندهر لبت، تمثیل زیبایی ...

بیا که بر سر آنم که پیش پای تو میرم ازین چه خوش ترم ای جان ...

بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط