قسمت هشتم فیک اکسو

قسمت هشتم #فیک #اکسو +2
تا الان خیلی بد نوشته بودم ، از اینجا به بعد خوب میشه...
کسایی که میخواین جلو جلو بخونینش برید سایتم
http://exotopnine.avablog.ir
کلی فیک اکسویی گذاشتیم ، کوتاه و بلند
بک : اونی ، سرت خوبه؟

_یکم گیج میره...

سهون بلندم کرد

سوهو : پاشو پاشو بریم بیمارستان

پاشدم از غزل خواستم باهام بیاد بریم دستشویی

یکم آب بزنم به صورتم

رفتیم و با زدن آب به صورتم یکم حالم خوب شد

سرم به شدت درد میکرد

سوار ماشین شدیم و برگشتیم بیمارستان

سهون و چان و بک و کریس و غزل اومدن بیمارستان و

بقیه رفتن خونه ، ساعت سه نصفه شب بود

دکتر : یوجا کیم هیچ معلومه کجایید؟

_ببخشید دکتر موضوع مهمی پیش اومده بود

دکتر : که اینطور ... اماده شید بریم از سرتون عکس بگیریم

سهون : من نمیتونم بیام!؟

دکتر : نه همینجا بمونید

از زبون غزل جون :

نشستیم روی صندلی های داخل راهرو به صورت بک خیره شده بودم

بک : چیه؟ لولو دیدی!؟

_نه ....

بک : میشه اینجوری نگام نکنی!؟

چان : میشه منو به جای بک اینجور نگا کنی؟

_صورتت قرمزه...

بک : چی؟ نه نه

سهون : راست میگه...قرمزی

چان : کبود شدی

_زدی؟

سهون : اگه زده بود که خودش کبود نبود

_راست میگی

چان : چت شده؟ بگو تا مین کی نیومده

بک : زدنم...

_چیییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سهون : چکار کردی تو؟ جریان چی بود؟

بک : اون پسرا که داشتن میخندیدن به مین کی

اونا طناب انداختن زیر دوچرخش که افتاد

چان : خودمون میدونیم ...خب؟

بک : بعد اینکه رفتید دیدم چند نفر دارن میان سمتم

بی اختیار هونجا خشکم زد به خودم که اومدم دیدم دارن

کتکم میزنن

_وااآاااقعااااااا؟؟؟؟

بک : اره ، بعد بهم گفتن باید شماره مین کی رو بدم بهشون

خداروشکر تو گوشیم شمارشو ذخیره نکرده بودم

میخواستن مین کی رو .....هعی دست و پامو بستن

گوشیمو ازم گرفتن و به چان زنگ زدن و گفنن باید مین کی رو بیاره

من رو ببره تهدید کرده بودن اگه نیاد میکشنم و.....

سهون : خیلی خب ادامه نده

کریس : نه ، اگه اونارو تحویل پلیس ندیم برامون بخصوص برای

مین کی مشکل ساز میشن / فردا میرم پیش پلیس و گزارش میدم

چان : اره همین کاررو بکن

سهون : چیشد پس یه عکس میخواستن بگیرنا...

از زبون خودم :

اومدم بیرون از اون اتاق

_دکتر عکس رو دیدید؟

دکتر : اره ، یکم مشکل داره

_ضرب دیده؟؟؟

دکتر : چیز خاصی نیست یکم شکستگی سطحی داشته باید

استراحت کنی و مراعات سرت رو بکنی ، باند محکم تری بهش میبندم

یک ماه دیگه بیا ازش عکس بگیرم ببینم خوب شده یا نه

_اگه خوب نشده بود!؟

دکتر : عمل میکنیم ...

رفتیم سمت بچه ها

سهون : چیشد دکتر؟؟؟

دکتر هر چی به من گفته بود به سهونم گفت

کریس : باید بیمارستان بمونه؟!

دکتر : نه نه لازم نیست ، فقط چند تا دارو برای سر گیجش میدم

باید بخوره حالش بد نشه

کریس : پس میتونیم بریم؟

دکتر : بعد از گرفتن دارو ها بله

دارو هارو گرفتیم و برگشتیم خونه

ساعت چهار بود و هوا داشت روشن میشد

اروم در خونه رو باز کردیم رفتیم داخل رفتار سهون و بک عجیب بود

مدام پشت سرشون رو نگاه میکردن

_چیزی شده؟!

بک : نه نه راحت باش

_وا....

رفتم تو اتاقم

کریس : اهم...وایستا مین کیا

_بله؟

کریس : امشب تو حال میخوابیم!

_همهههه؟؟؟؟؟؟؟ چهارده نفر داخل حال پذیرایی؟

کریس : نه ، من و سهون و چان و غزل و بک و تو

_چرا؟؟؟

کریس : اه انقد سوال نکن بقیه خوابن با صدامون بیدار میشن

کریس رفت سمت در حال پذیرایی و هر چی قفل رو در بود رو بست

سهون رفت در حیاط رو بست ، وااااا اینا چشونه؟

_چیههههه؟؟؟؟ لولو دنبالتون کرده!؟؟؟؟؟

کریس : هیییسسسس خوابن

_خب جواب بدید...!

غزل پتو و بالشتم رو از روی تخت برداشت

برام اورد،

غزل : اونی اینارو بگیر همینجا رو کاناپه بزرگه بخواب

_شما چی پس؟

سهون : من زیر کاناپه پیشت میخوابم

چان : من و غزل هم روی زمین میخوابیم

کریس : من و بک رو مبل تکیا میخوابیم

_چرا خب؟ شما چتونه؟

بک : چی چمونه؟

_رفتارتون....

سهون : چیزی نیست بگیر بخواب دیگه دیره صبح باید برم

اس ام ببینم چرا پولامونو ندادن

سکوت کرده بودیم که....

بووووووووووووومممممممممممممممممممممم

غزل : جججججییییییییییییییغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ.......

چان : یا حسین😨

کریس : اون نانچیکوی من رو بردار بیار بکی

سهون : هیس اروم

کیونگ چشمای خواب الود : چیشده؟ غزل جن دیدی؟

غزل : او او او...مممممم....دددددد....ننننننننن

کیونگ : واه چی میگی؟

کریس از جاش بلند شد رفت سمت حیاط

چان : صبر کن تنها نرو

غزل : چانی نرووووووووو

چان : جینی ....برمیگردم...

غزل : 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭 :loudly_cryi
دیدگاه ها (۴)

#سهبک #اکسو #سهون #بکهیون #sehun #baekhyun #exo #sebaek 😍 😍 ...

محصولات اکسو برایEℓyXiOn#اکسو_نیوز #اکسو #سهون #sehun #exo

قسمت هفتم #فیک #اکسو +2کای و کیونگ هم نیستنسهون : اونا رفتن ...

قسمت ششم #فیک #اکسو +2سهون بردش و گذاشتش روی صندلی توی پارک ...

part7🦋{تو ماشین}& داداش -جون دلم &کجا میریم-هر جا فرشته کوچو...

جیمین فیک زندگی پارت ۱۰۴#

پارت ۴۴ فیک دور اما آشنا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط