جزیره کشف نشده 🌴 پارت۳۳ 💚

ــ چت شده؟
یوری: افراد ژنرال بیرون از طوفان جمع شدن.
ــ خب؟
یوری: قرار بود بعد 30روز اگه سرهنگو بقیه از اینجا بیرون نرفتن اونا هم وارد بشن.
ــ نباید تا وقتی طوفان از بین نرفته کسی وارد اون طوفان بشه وگرنه همشون کشته میشن.
یوری: آخه اون اژدها چطور یهویی پیداش شد؟ مگه جانگکوک هیونگ نکشته بودش؟
ــ نمیدونم. خودمم جنازشو آتیش زدم.
یوری: فورا یه جلسه اضطراری بزار. به استاد هم بگو بیاد.
ــ باشه.
به اتاقم برگشتم. وارد گروهمون شدم...........
ــ پسرا فورا بیایید به کاخ bts فهمیدید؟
پیامو گذاشتم و بلند شدم آماده شدم. رفتم بیرون. گایونو صدا زدم...........
ــ چیکار میکنه؟
گایون: خوابیده.
ــ باشه. مواظبش باش من میرم جلسه داریم.
گایون: چشم سرورم.
زود از کاخم زدم بیرون. به سمت کاخ مرکزی رفتم. اونجا به خونم نزدیک بود پس یه در از کاخم به اون کاخ بود. رفتم به سالن جلسه. رو صندلیم نشستم. بچه فقط زود بیایید. خدایا اگه اون دوباره برگشته باشه تو بد دردسری میفتیم. صدای در اومد. سرمو بلند کردم بچه ها بودن. رو جاهای مخصوصشون نشستن............
جیمین: چیشده؟
یوری: اژدها دوباره برگشته.
جانگکوک: چی میگی؟ من اونو کشته بودم.
تهیونگ: پس اون روز که گفتی..؟
یوری: آره. منظورم اژدها بود.
جین: اون پیر و جذابه.. چرا نمیمره؟؟؟؟؟؟






ـ✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾ـ
#جزیره_کشف_نشده #میراث_ابدی #میراث_ابدی۲ #آنتی_bts