همینجوری که لبشو میبوسیدم با یه دستم سوتینشو دراوردم و ان
_همینجوری که لبشو میبوسیدم با یه دستم سوتینشو دراوردم و انداختم سه جای نا معلوم
شروع به مالش دادنش کردم گرنشو کبود کردم اممم بیبی خیلی خوشمزه ای ( مست )
+هققق خواهش میکنم ن.نکن
_هیسسس همینجوری لبمو پایین میاوردم مکث کردم یذره سینشو شروع به خوردن کردم بعد دوباره رفتمپایین
اممم بیب اهههه پوصیت خیلی خوبه
+هققق تو رو خداا
_دیکمو تنظیم کردم یههو واردش کردم یه جیغ بلند کشید اهها بیبی گرل خیلی تنگی
محکم تلمبه میزدم ا.ت ارضا شد ولی من نه محکم ترتر تلمبه زدم که منم ارضا شدم
هر دو بیهوش شدن
صبح
+بیدار شدم تمام اتفاقات دیشب یادم اومد هقق خدا چرا انقدر بدبختم چرااااا چه گناهی کردم
_ا صدای گریه ی وسی چشمام و باز کردم دیدم تو اتاق ا.ت لختم
هیی اینجا چه خبره
+واقعا یادتون نمیاد که دیشب برای بار دومین بار بهم تجاوز کردن
_چیییییییی( داد )
+اره چییی داره
_ا.ت من واقعا متاسفم خیلی من دیشب بهم خبر دادن که پدرم مرده منم رفتم بار تا یکم مست شم و اتفاقات و یادم بره ولی انگار ریدم (موأدبانه چیزی به ذهنم نمیاد )
شروع به مالش دادنش کردم گرنشو کبود کردم اممم بیبی خیلی خوشمزه ای ( مست )
+هققق خواهش میکنم ن.نکن
_هیسسس همینجوری لبمو پایین میاوردم مکث کردم یذره سینشو شروع به خوردن کردم بعد دوباره رفتمپایین
اممم بیب اهههه پوصیت خیلی خوبه
+هققق تو رو خداا
_دیکمو تنظیم کردم یههو واردش کردم یه جیغ بلند کشید اهها بیبی گرل خیلی تنگی
محکم تلمبه میزدم ا.ت ارضا شد ولی من نه محکم ترتر تلمبه زدم که منم ارضا شدم
هر دو بیهوش شدن
صبح
+بیدار شدم تمام اتفاقات دیشب یادم اومد هقق خدا چرا انقدر بدبختم چرااااا چه گناهی کردم
_ا صدای گریه ی وسی چشمام و باز کردم دیدم تو اتاق ا.ت لختم
هیی اینجا چه خبره
+واقعا یادتون نمیاد که دیشب برای بار دومین بار بهم تجاوز کردن
_چیییییییی( داد )
+اره چییی داره
_ا.ت من واقعا متاسفم خیلی من دیشب بهم خبر دادن که پدرم مرده منم رفتم بار تا یکم مست شم و اتفاقات و یادم بره ولی انگار ریدم (موأدبانه چیزی به ذهنم نمیاد )
۳۶.۸k
۰۶ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.