دوستان عزیز یادم آمد که پارت عروسیشون رو ندادممممممم😃💔
دوستان عزیز یادم آمد که پارت عروسیشون رو ندادممممممم😃💔
بعد میدم🦦💕
و میا و مایا داخل امارت کاکاچو و شینچیرو هستن و الان ازدواج کردن جهت یاد آوری راستی مایا بچه داره ۲ ماهشه:/
باجی و آیکا ازدواج کردن
اما دراکن هم همین طور یه پسر ۴ ماهه دارن
هینا و تاکمیچی هم یه بچه ۲ ماهه دارن
◇☆♤ ════ •⊰★ - ★⊱• ════ ♤☆◇
*فردا صبح
یوکی:رانننننننننننن کثافتتتتتتتت پاکش کنننننننننننن*عربده و سرخ
ران وایساد و یه نیشخند زد
ران:برام دوست دختر خوشگل پیدا کن
یوکی:ها؟
ران:حالا پیدا میکنی یا نه ویدیو.....
یوکی:باش باش پیدا میکنم گوشیتو بده
ران گوشی رو داد یوکی و یوکی ویدیو رو پاک کرد
ران:حامله نشی یه وقت:/
یوکی:نه با بار او.......
حس حالت تهوع به یوکی دست داد و دوید سمت دست شویی
بالا آورد
ران ترسید و دوید تا مایکی و بقیه رو خبر کنه...
یوکی باید مطمئن میشد که حامله نیست پس تست حاملگی رو برداشت......
*چند دقیقه بعد
یوکی:چییییییییییییییییییییییییی*داد فرا بنفش مایل به مشکی
بقیه ترسیدن که یوکی درو با لگد باز کرد و دوید مایکی رو بغل کرد
یوکی:عرررررررررررر مایکی من حاملم بابا شدیییییییییی
و بله دیگه پشمان اعضای بونتن ریخت
مایکی ذوق کرد و یوکی رو تو هوا چرخوند و بغلش کرد
مایکی:خوشحالم بابا شدم قول میدم از هردوتون محافظت کنم
و به دو دقیقه نشده اما و ایزانا چنان محکم درو باز کردن که فکر کنم در پودر شد:/
ایزانا:عرررررررررررر عمو شدممممممممممممممم
اما:عرررررررررررررررررر عمه شدمممممممممممممم
دراکن:عرررررررررررر شوهر عمه شدممممممممممممم
یوکی:یا سانزو بی ریندو بی ران آرام حيوانات رم کرده
مایکی:چطوری به این زودی خبر رو شنیدین و با سرعت اومدین؟
همه:برای ماهم سواله
یوکی:گشنمههههههه حوس پنکیک توت فرنگی کردم
و اما با سرعت میگ میگ رفت پنکیک درست کنه🦦💕
.𓂃ꔫ ִ ۫ 𓂃ꔫ ִ ۫ 𓂃ꔫ ִ ۫ 𓂃ꔫ ִ ۫ 𓂃ꔫ𓂃ꔫ ִ ۫
لایک به ۱۳ تا برسه پارت بعد رو میزارم😃
فقط چند تا پارت تا تمام شدن عرررررررررررر
بعد میدم🦦💕
و میا و مایا داخل امارت کاکاچو و شینچیرو هستن و الان ازدواج کردن جهت یاد آوری راستی مایا بچه داره ۲ ماهشه:/
باجی و آیکا ازدواج کردن
اما دراکن هم همین طور یه پسر ۴ ماهه دارن
هینا و تاکمیچی هم یه بچه ۲ ماهه دارن
◇☆♤ ════ •⊰★ - ★⊱• ════ ♤☆◇
*فردا صبح
یوکی:رانننننننننننن کثافتتتتتتتت پاکش کنننننننننننن*عربده و سرخ
ران وایساد و یه نیشخند زد
ران:برام دوست دختر خوشگل پیدا کن
یوکی:ها؟
ران:حالا پیدا میکنی یا نه ویدیو.....
یوکی:باش باش پیدا میکنم گوشیتو بده
ران گوشی رو داد یوکی و یوکی ویدیو رو پاک کرد
ران:حامله نشی یه وقت:/
یوکی:نه با بار او.......
حس حالت تهوع به یوکی دست داد و دوید سمت دست شویی
بالا آورد
ران ترسید و دوید تا مایکی و بقیه رو خبر کنه...
یوکی باید مطمئن میشد که حامله نیست پس تست حاملگی رو برداشت......
*چند دقیقه بعد
یوکی:چییییییییییییییییییییییییی*داد فرا بنفش مایل به مشکی
بقیه ترسیدن که یوکی درو با لگد باز کرد و دوید مایکی رو بغل کرد
یوکی:عرررررررررررر مایکی من حاملم بابا شدیییییییییی
و بله دیگه پشمان اعضای بونتن ریخت
مایکی ذوق کرد و یوکی رو تو هوا چرخوند و بغلش کرد
مایکی:خوشحالم بابا شدم قول میدم از هردوتون محافظت کنم
و به دو دقیقه نشده اما و ایزانا چنان محکم درو باز کردن که فکر کنم در پودر شد:/
ایزانا:عرررررررررررر عمو شدممممممممممممممم
اما:عرررررررررررررررررر عمه شدمممممممممممممم
دراکن:عرررررررررررر شوهر عمه شدممممممممممممم
یوکی:یا سانزو بی ریندو بی ران آرام حيوانات رم کرده
مایکی:چطوری به این زودی خبر رو شنیدین و با سرعت اومدین؟
همه:برای ماهم سواله
یوکی:گشنمههههههه حوس پنکیک توت فرنگی کردم
و اما با سرعت میگ میگ رفت پنکیک درست کنه🦦💕
.𓂃ꔫ ִ ۫ 𓂃ꔫ ִ ۫ 𓂃ꔫ ִ ۫ 𓂃ꔫ ִ ۫ 𓂃ꔫ𓂃ꔫ ִ ۫
لایک به ۱۳ تا برسه پارت بعد رو میزارم😃
فقط چند تا پارت تا تمام شدن عرررررررررررر
۲.۹k
۰۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.