ازدواجاجباری

#ازدواج_اجباری
پارت 51

ات : ولم کن
حق..حق‌.
بخدا از قصد نبود
جیمین : الان ادمت میکنم

ویو جیمین : کارام دست خودم نبود.
بزرگ ترین کمر بندو ورداشتم
و میکوبیدم بهش
ات : حق..حق..اییی.جیمیننینین
حق‌‌..حق‌
نکن
تروخدا
میدونی.
دردم
میاد..
حق..
حق‌‌
بخدا از قصد.
حق..حق..
نبود..بخدا


ویو یونا :
باید یه کاری میکردم
یونا : دکتر..دکتر
دکتر : بله ؟
یونا : شما میدونی که همسر من
پولدار ترین مرد کره جنوبیه
دکتر : بله
یونا : یه درخواستی دارم
دکتر : بفرمایید
یونا : میخام برید بگید که
امکان ظربه مغزی شدن من زیاد بود و خطر گذشته ولی امکان داره که دیگه حافظمو به دست نیارم
خب ؟
دکتر : سخته..نمیشه
یونا : یکی از ماشین هامو رایگان میدم بهت
فقط این کارو کن
دکتر : باشه..

ویو جیمین :
بعد اینکه کتکش زدم
رفتم به سمت بیمارستان
رفتم ملاقات یونا ..
یونا : هق..هق‌‌‌...جیمین
جیمین‌: گریه نکن هرموقع میام گریه میکنیااا
یونا : ات منو هل داد ..هق..هق‌.
میخاست منو‌بچمونو
بکشههه..
هق..هق..اوپااا😭
جیمین : خودم کتکش زدم
نیازی نیست‌نگران باشی
یونا : یعنی دیگه این اتفاق پیش نمیاد دیگه ؟
هق..هق..
جیمین سر یونا رو بوسید و گفت بخوابه ..
که یونا گفت ..
دیدگاه ها (۳)

#ازدواج_اجباری پارت 52ویو جیمین :یونا خوابیدو رفتم خونهدیدم ...

تولدتـ مبارکـ کــیوتـ:) ♡💕

اون هایی که سروش رو نصبـ کردن یه این ایدی پیام بدنـ💕

بچه ها برید سروش رو نصب کنید توی مایکت هستش:) بعد وقتی درستش...

عشق چیز خوبیه پارت ۹صبح روز بعد ویو اتبا درد بدی از خواب پاش...

پارت ۹۶ فیک ازدواج مافیایی

رمان جونکوک ( عمارت ارباب )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط