پارت¹⁵
(بادیگارد هات❤️🔥)
_خب میفرمودین.
یه دفعه جونگ کوک اومد جلو و با لحن جدی گفت:
_خب همونطور که دیدید ما نمیتونیم بدون بادیگارد به جایی بریم و نمیتونیم به راحتی به کسی اعتماد کنیم.
مکثی کرد و پوفی کشید و گفت:
_به هرکی هم اعتماد کردیم بهمون خیانت کرده و بقیه هم قدرت بدنیشون بالا نیست ما کار شما رو دیدبم و فهمیدیم حرفه ای هستین خواستیم بهتون پیشنهاد بدیم که شما شخصا بادیگاردمون بشید.
بدون توجه به حرفش گفتم:
_خب چرا مارو دزدیدین؟؟
ثورا گفت:
_آره و واقعا این کارتون مورد پسند نبود.
حرفشو تایید کردم که جونگ کوک چپ چپ به جین و جیمین که سقفو نگاه میکردن نگاه کرد و گفت:
_ای نقشه این دوتا انیشتین بود چون میترسیدن که شما قبول نکنید واقعا بابت این کارشون متاسفم.
ثورا قیافه حق به جانبی گرفت و گفت:
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.