part
part.4
مرد بعد از گوش دادن به ویس..لرزشی در قلبش حس میکنه
به سمت اتاق دختر میدود...اتاق خالیه...
در حموم رو که باز میکنه..با جسم بیجون دختر روبرو میشه...
مردمک چشمش میلرزه....زبونش قفل شده بود...روی زانوهاش میشینه...و جسم سرد دختر رو تو بغلش میگیره...
با بغض میگه...
جونگ کوک:ا..ا.ت چش.چشمات..رو..ب.باز کن..
جونگ کوک:منو نگاه کن(اشک)
اما دیره...
پوست خوشرنگ و لبا های خوش فرم دختر حالا به رنگ برفه....
قلب مهربونش حالا دیگه نمیتپه...
چشمای به رنگ عسلی دیگه باز نمیشد....
مرد حالا فهمید که
دختری به زیبایی ا.ت نبود..
دختری به جذابی ا.ت نبود..
دختری به دلسوزی ا.ت نبود..
دختری به عاشقی ا.ت نبود..
و......
جونگ کوک تازه فهمید که عاشق ا.تس..ولی چه فایده...دیگه خیلی دیره...
پایان....
مرد بعد از گوش دادن به ویس..لرزشی در قلبش حس میکنه
به سمت اتاق دختر میدود...اتاق خالیه...
در حموم رو که باز میکنه..با جسم بیجون دختر روبرو میشه...
مردمک چشمش میلرزه....زبونش قفل شده بود...روی زانوهاش میشینه...و جسم سرد دختر رو تو بغلش میگیره...
با بغض میگه...
جونگ کوک:ا..ا.ت چش.چشمات..رو..ب.باز کن..
جونگ کوک:منو نگاه کن(اشک)
اما دیره...
پوست خوشرنگ و لبا های خوش فرم دختر حالا به رنگ برفه....
قلب مهربونش حالا دیگه نمیتپه...
چشمای به رنگ عسلی دیگه باز نمیشد....
مرد حالا فهمید که
دختری به زیبایی ا.ت نبود..
دختری به جذابی ا.ت نبود..
دختری به دلسوزی ا.ت نبود..
دختری به عاشقی ا.ت نبود..
و......
جونگ کوک تازه فهمید که عاشق ا.تس..ولی چه فایده...دیگه خیلی دیره...
پایان....
- ۶.۴k
- ۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط