تلاش کردم برگردانمش
تلاش کردم برگردانمش.
حال غریبی داشتم...
اشک های چشمان من روی صورت او خشکید
میخواستم هر ذره ای از زندگی را که در خود حس میکردم،
به او بدهم و زنده نگهش دارم....
حال غریبی داشتم...
اشک های چشمان من روی صورت او خشکید
میخواستم هر ذره ای از زندگی را که در خود حس میکردم،
به او بدهم و زنده نگهش دارم....
- ۶۲۴
- ۰۷ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط