تلاش کردم برگردانمش.
تلاش کردم برگردانمش.
حال غریبی داشتم...
اشک های چشمان من روی صورت او خشکید
میخواستم هر ذره ای از زندگی را که در خود حس میکردم،
به او بدهم و زنده نگهش دارم....
حال غریبی داشتم...
اشک های چشمان من روی صورت او خشکید
میخواستم هر ذره ای از زندگی را که در خود حس میکردم،
به او بدهم و زنده نگهش دارم....
۵۹۹
۰۷ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.