آبنبات تلخ

Part:72
کوک : ته چی میگی
ته : با کارام شمارو عذاب دادم
هانی : از پله ها اومدم پایین با دیدن تهیونگ یه لحظه عصبی شدمو رفتم سمتش
هانی : هعی اشغال
کوک : عه هانی چته

تع : منظورت منم نه
هانی : معلومه (یه سیلی به ته میزنه )
کوک : هانی (عصبی)
هانی : زهر مار میدونی این داداش خرت چیکار کرده تهیونگ تو اون دخترو بی کسو کار دیدی ها خجالت حالیت نیست
ته : خودش مجبورم کرد عصبیم کرد من ‌پشیمونم ناراحتم ببخشید (ناراحت)
کوک : داستان چیه(کنجکاو)
هانی : (همچیو تعریف میکنه )
کوک : ته
ته : بله
کوک : (یه مشت به ته میزنه )
ته : چرا میزنییییی
کوک : ته اون دختر چه گناهی کرده بود (عصبی و با داد )
ته : بابا پشیمونم به ولا پشیمونم از این به بعد قسم میخورم ازش مراقبت کنم باشع
سوبین : قول میدی
ته : قسم میخورم
لارا : همچیو دیدمو شنیدم آروم آروم رفتم پایین و با صدایی که انگار از ته چاه در میومد گفتم
لارا : واقعا
ته : لارا قسم میخورم دیگه اذیتت نکنم
لارا : قول میدی
ته : اوهوم
بعد لارا رو بغل میکنه
ته : ببخشید
آجوما : ارباب یه نفر اومده شمارو ببینه
ته : از لارا جدا میشه میگه
ته : منو (تعجب)
آجوما : بله
ته : کی اونم این موقع شب
آجوما : بگم بیاد تو
ته : باشه
آجوما : بفرمائید داخل
ته : یه مرد تقریبا پیر اومد تو
مرده : سلام
ته : عام سلام شما کی باشین
مرده : من پارک دانگو هستم اومدم چیزی که ماله منه رو پس بگیرم (خنده*
ته : اینجا هیچی ماله تو نیست
پارک دانگو : چرا هست اوناهاش (به لارا اشاره میکنه )
ته : چی زر میزنی عوضی
پارک دانگو : پدر قبل مرگش به من بدهی داشت گفت وقتی بچش به دنیا اومد میده من اما اون مامان هرزش اونو به یتیم خونه داد
لارا : چ....چی
کوک : دهنتو ببند تا گل نگرفتمش
ته : بدهیش چقدره
پارک دانگو : بدهیش دخترشه
ته : خفه شو بنال چقدر
پارک دانگو : هوفففف پولو خودم دارم دختره رو میخوام
هانی : از سنت خجالت بکش حرومی
سوبین : عجب آشغالی
پارک دانگو : بلند میشه و راه میره و دور لارا میچرخه
لارا : چیکار میکنی
ته : انگشتت بهش بخوره مردی
پارک دانگو : واقعا
دستشو رو کمر لارا میکشه
لارا : عوضی (یه سیلی بهش میزنه )
پارک : تا برگشتم بزنمش اون تهیونگ سمتم حمله ور شد
کوک: ته دیونه نشو ولش کن
سوبین : جیغغغغغغ
هانی : (همینجوری مونده)
ته : همینحور میزدمش اونم التماس میکرد ولی ولش نمیکردم
کوک : لعنتی ولش کن (ته رو میکشع اونور )
ته : ولم کن بزار جرش بدم تخمه سگ حروم زاده گمشو مرتیکه
بادیگاردا میان‌ و پارک و با خودشون میبرنن
نینا : مامان توهمه سگ حلوم زاده یهنی شی(مامان تخمه سگه حروم زاده یعنی چی )
هانی : عه مامان نگو زشته
مرتیکه ها ببین به بچم چی یاد دادین
دیدگاه ها (۰)

آبنبات تلخ

وضعیت مدرسه ما همینه به خدااااااااااااا

آبنبات تلخ

آبنبات تلخ

آبنبات تلخ

آبنبات تلخ

آبنبات تلخ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط