عشق عجیب
#عشق_عجیب
پارت ۱
ا.ت ویو
از رو تخت پاشدم مثل همیشه تهیونگ درحال انتقام گرفتن و کشتن دیگران بود رفتم دست شویی و کار های لازم رو کردم امروز کنسرت داشتم و استایلی ک باید تو کنسرتم داشته باشم خیلی بازه امید وارم تهیونگ ب کنسرتم نیاد
ساعت ۷ بود رفتم صبحانه خوردم و بعدش رفتم کیدرما دیدم
تقریبا تموم قسمت های پنت هاوس رو دیدم ک با دیدن ساعت تعجب کردم ساعت ۳ بود باید میرفتم ک برای کنسرت با جنی
و لیسا و رزی و جیسو( هم گروهی های ا.ت) تمرین کنم لباس پوشیدم و رفتم پیش دخترا تا باهم تمرین کنیم تقریبا ساعت ۹ بود یعنی ۶ ساعت تمرین کردیم کنسرت ساعت ۱۱ بود رفتم خونه و استراحت کردم تا ساعت ۹:۳۰ دقیقه بعدش رفتم ی دوس چند مینی گرفتم و از حموم اومدم بیرون رفتم روتین پوستین رو انجام دادم ساعت۱۰:۰۰ بود باید میرفتم پیش بچه ها تا باهم بریم کنسرت لباسم رو پوشیدم رفتم دنبال دخترا رسیدیم ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه بود من رفتم لباسم رو بپوشم بقیه هم رفتن میکاپ کنن منم لباسم رو پوشیدم و رفتم پیش میکاپر تا میکاپم کنه بعد ساعت۱۰:۴۵ دقیقه بود ک کارشون تموم شده بود
ادامه دارد......
پارت ۱
ا.ت ویو
از رو تخت پاشدم مثل همیشه تهیونگ درحال انتقام گرفتن و کشتن دیگران بود رفتم دست شویی و کار های لازم رو کردم امروز کنسرت داشتم و استایلی ک باید تو کنسرتم داشته باشم خیلی بازه امید وارم تهیونگ ب کنسرتم نیاد
ساعت ۷ بود رفتم صبحانه خوردم و بعدش رفتم کیدرما دیدم
تقریبا تموم قسمت های پنت هاوس رو دیدم ک با دیدن ساعت تعجب کردم ساعت ۳ بود باید میرفتم ک برای کنسرت با جنی
و لیسا و رزی و جیسو( هم گروهی های ا.ت) تمرین کنم لباس پوشیدم و رفتم پیش دخترا تا باهم تمرین کنیم تقریبا ساعت ۹ بود یعنی ۶ ساعت تمرین کردیم کنسرت ساعت ۱۱ بود رفتم خونه و استراحت کردم تا ساعت ۹:۳۰ دقیقه بعدش رفتم ی دوس چند مینی گرفتم و از حموم اومدم بیرون رفتم روتین پوستین رو انجام دادم ساعت۱۰:۰۰ بود باید میرفتم پیش بچه ها تا باهم بریم کنسرت لباسم رو پوشیدم رفتم دنبال دخترا رسیدیم ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه بود من رفتم لباسم رو بپوشم بقیه هم رفتن میکاپ کنن منم لباسم رو پوشیدم و رفتم پیش میکاپر تا میکاپم کنه بعد ساعت۱۰:۴۵ دقیقه بود ک کارشون تموم شده بود
ادامه دارد......
۴.۰k
۲۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.