عشقعجیب

#عشق_عجیب

پارت۲

با بقیه اعضا رفتم روی استیج و آهنگ خوندیم تهیونگم اونجا بود وسطای اجرا بارون شدیدی اومد خداراشکر میکاپامون ضد آب بود و پاک نمیشد اگر پاک میشد کل صورتمون بخاطر خط چشم و اینا سیاه میشد

داشتیم روی استیج اجرا میکردیم ک یهو لیز خوردم و افتادم زمین از سرم خون میومد



تهیونگ ویو


ا.ت داشت اجرا میکرد ک وسطای اجرا بارون شدیدی گرفت بعد چند مین ک اجرا داشت تموم میشد ا.ت لیز خورد و افتاد رو زمین و سرش و صورتش پر خون شده بود


دویدن سمتش براید استایل بقلش کردم و گذاشتمش توی ماشین و ب سمت بیمارستان حرکت کردم بعد چند مین ب بیمارستان رسیدیم

ته: دکتر دکتر دکترررررر( گریه و داد)

دکتر: چی....( تا ا.ت رو دید خشکش زد)

دکتر ببرینش اتاق عمل ا.ت رو بردن اتاق عمل بعد ۴ ساعت از اتاق عمل اومدن بیرون و دختر گفت

دکتر: واقعا شانس آوردید ک بیمارستان از دست نرفت

با حرفی ک دکتر زد آروم شدم



ادامه دارد.....
دیدگاه ها (۰)

#عشق_مافیایی سلام اسم من ا.ت هستش یک ساله با کوک ازدواج کردم...

قیافه ی ا.ت در رمان عشق مافیایی

میکاپ ا.ت

#عشق_عجیبپارت ۱ا.ت ویو از رو تخت پاشدم مثل همیشه تهیونگ درحا...

پارت ۸۶ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۹۶ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۸۸ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط