آن سوی آینه
آن سوی آینه
P 34
به زنجیر ها نگاه کردم
پاره شده بودن
( ویو ا.ت)
داشتم جیغ و داد میکردم که صدای پاره شدن زنجیر ها به خودم اومدم
.......
!!!!!
اون...اون...دوباره چشماش تغییر شکل داده بودن
دوتا چشم سبز به سبزی چنگل ها
شاید برای همه اون چشمای ترسناک ترین چیزی باشه که دیدن ولی برای من نه
بلند شد و به سمت اون نفری که منو اذیت میکرد اومد
یقش رو گرفت و بلندش کرد محکم پرتش کرد به سمت دیوار
گوشام رو گرفته بودم
توی خودم جمع شده بود
نکنه بلایی به سرش بیارن
داشت همه رو به قصد کشت میزد
+ بسه...بسه...(ترس)
انگار صدام رو نمیشنید
+ میگم کافیه...بسه ( بلند)
برگشت و بهم نگاه کردم
چشمام نرم شده بود
آروم بود
دیگه اون هیاهو رو تو چشمام نداشت
یواش اومد سمتم
_ خوبی؟!
+ خوبم
_ بیا بریم
دستمو گرفت و به سمت در کشید
=کجا؟(داد)
_تا تک تک استخوناتو نشکوندم خفه شو حرومزاده
با چشمای گردش شاهد گذر ما از دروازه بود
برگشتیم به دنیای خودمون
رسیده بودم خونه در رو باز کردیم که یهو جونگ کوک افتاد
P 34
به زنجیر ها نگاه کردم
پاره شده بودن
( ویو ا.ت)
داشتم جیغ و داد میکردم که صدای پاره شدن زنجیر ها به خودم اومدم
.......
!!!!!
اون...اون...دوباره چشماش تغییر شکل داده بودن
دوتا چشم سبز به سبزی چنگل ها
شاید برای همه اون چشمای ترسناک ترین چیزی باشه که دیدن ولی برای من نه
بلند شد و به سمت اون نفری که منو اذیت میکرد اومد
یقش رو گرفت و بلندش کرد محکم پرتش کرد به سمت دیوار
گوشام رو گرفته بودم
توی خودم جمع شده بود
نکنه بلایی به سرش بیارن
داشت همه رو به قصد کشت میزد
+ بسه...بسه...(ترس)
انگار صدام رو نمیشنید
+ میگم کافیه...بسه ( بلند)
برگشت و بهم نگاه کردم
چشمام نرم شده بود
آروم بود
دیگه اون هیاهو رو تو چشمام نداشت
یواش اومد سمتم
_ خوبی؟!
+ خوبم
_ بیا بریم
دستمو گرفت و به سمت در کشید
=کجا؟(داد)
_تا تک تک استخوناتو نشکوندم خفه شو حرومزاده
با چشمای گردش شاهد گذر ما از دروازه بود
برگشتیم به دنیای خودمون
رسیده بودم خونه در رو باز کردیم که یهو جونگ کوک افتاد
- ۸.۰k
- ۱۵ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط