علیرضام
#علیرضام
اون نفس راحت آخر شبمی ؛
که بعد "خداروشکر که دارمش "میکشم واون دل قرصا بودنایِ بعد هر دلهره وترس
اون حس خودمو یه جور دیگه دوست داشتن ویه جورِ جورتر ودرست تر عاشق بودنی
اونی که وسط دل گرفتن هام یهو با یاد آوری اینکه"هستی"که"حضور"داری ، همه ی وجودم خنده میشه همه ی دغدغه هام آرامش ..
همونی که رو تیکه گاه بودنش تا همیشه میشه حساب کرد وبه عاشق بودنش _بی قید وشرط عاشق بودنش_شک نکرد
#تو
خود تو که میشه واسه" مرد" بودن هات زن بود
و واسه نوازشات تا همیشه ناز
واسه آغوش بودنات پناهنده و واسه خدا بودنات بنده ...
همونی که قلبمو پُر میکنه وذهنمو از درگیریا خالی...
#تو_همونی
همون اتفاقی که تو درست ترین جایِ زندگیم افتاد
همونی دستی که سرِبزنگاه ولبه یِ پرتگاه دراز شد سمت دلم ..
همون که کاش اینهمه سال بی اون سر نمیشد واین همه عمر بی اون نمیرفت
اونی که قراره یه عمر کنارش خوشبختی رو بغل کنم وعطرش هیچوقت نپره از تنِ لحظه هام
#تو_همونی
#خودشی
اونی که هوای نفس کشیدن میشه ودلیل زنده موندن "زندگی"کردن ...
اون نفس راحت آخر شبمی ؛
که بعد "خداروشکر که دارمش "میکشم واون دل قرصا بودنایِ بعد هر دلهره وترس
اون حس خودمو یه جور دیگه دوست داشتن ویه جورِ جورتر ودرست تر عاشق بودنی
اونی که وسط دل گرفتن هام یهو با یاد آوری اینکه"هستی"که"حضور"داری ، همه ی وجودم خنده میشه همه ی دغدغه هام آرامش ..
همونی که رو تیکه گاه بودنش تا همیشه میشه حساب کرد وبه عاشق بودنش _بی قید وشرط عاشق بودنش_شک نکرد
#تو
خود تو که میشه واسه" مرد" بودن هات زن بود
و واسه نوازشات تا همیشه ناز
واسه آغوش بودنات پناهنده و واسه خدا بودنات بنده ...
همونی که قلبمو پُر میکنه وذهنمو از درگیریا خالی...
#تو_همونی
همون اتفاقی که تو درست ترین جایِ زندگیم افتاد
همونی دستی که سرِبزنگاه ولبه یِ پرتگاه دراز شد سمت دلم ..
همون که کاش اینهمه سال بی اون سر نمیشد واین همه عمر بی اون نمیرفت
اونی که قراره یه عمر کنارش خوشبختی رو بغل کنم وعطرش هیچوقت نپره از تنِ لحظه هام
#تو_همونی
#خودشی
اونی که هوای نفس کشیدن میشه ودلیل زنده موندن "زندگی"کردن ...
۹.۹k
۲۵ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.