A very long kiss part
A very long kiss ... ( part 1 )
#suengmin #stray_kids #takparty
Pov : وقتی اعضا توی بازی جرعت حقیقت که سونگمین جرعت انتخاب کرده بود مجبورش کرده بودند تا تورو ب.ب.و.س.ه
روی کاناپه کنار دوست شوهرت نشستی ، توی لایو بود ، معمولا زیاد لایو نمیذاشت توی لایو توهم دیده میشدی و سلامی به کسانی که داشتند شما دوتارو توی گوشی میدیدند،دادی
خبر نداشتی که پسرا سونگمین رو مجبور به اینکار کرده بودند ، هرچند واسهی سونگمین هم میشه گفت یک فرصت طلایی ای بود !
سرت رو روی بازو سونگمین گذاشتی و کامنت هارو داشتیت میخوندید سونگمین یکی از کامنت هارو خوند که لینو براش گزاشته بود !
با صدای آرومی کامنت رو خوند
_ ا.ت رو ببوس سونگمین !
نگاهشو داد به تو که از قبل داشتی نگاهش میکردی نگاهشو از چشم هات گرفت و به لب هات داد ، دوباره به دوربین نگاه کرد و گفت
_ مطمئنید!؟
کل صفحه ، پر شده بود از ( آره ) با انواع اکانت های مختلف
سرش رو چرخاند و بدون اینکه بهت نگاه بکنه ، سرش رو نزدیک کرد و ل.ب هاش رو روی لب هات گذاشت
ب.وس.ه طولانی ای داشتید ، زبون هاتون دهن های همو لمس میکردند،ب.و.س.تون داشت عمیق میشید ، کم کم سونگمین نمیتونست خودشو کنترل بکنه و این ممکن بود هم خودش هم گروه توی خطر بیوفتند زود ازت جدا شد ، سرش رو عقب برد و میخواست بلند بشه ، اما حصار دست های کوچیک تو روی لباسش و نزدیک کردن خودت بهش ، مانعش شد
خمار گفتی
= نمیزارم اینجوری ولم کنی کیم سونگمین !
ل.ب هات رو توی ل.ب هاش گذاشتی خیس داشتی میبوسیدشون،سونگمین داشت خودشو از دست میداد،هرب.و.س.ه ات داشت از خود بی خودش میکرد.
سریع تورو از خودش جدا کرد و به سمت گوشی اش رفت ، لایو رو قطع کرد و سریع برگشت و به تو نگاه کرد
خمار داشتی نگاهش میکردی؛از کاناپه بلند شدی و نزدیکش رفتی دست هات را دور گردنش حلقه کردی و با صدای خماری گفتی
= بیا ادامه اش بدیم ، بقیه مهم نیست!
• زمان حال پسرا در اتاق تمرین •
همشون با چشمایی شیطون فقط داشتن به گوشی روبه روشون نگاه میکردند
البته که چان فقط و فقط عصبانی نگاه میکرد و کمی هم نگران بود که بعدا دردسر درست نکنه
لینو با خنده گفت
لینو : میدونستم نمیتونه خودشو کنترل بکنه!
جونگین که با لحنی سوالی ای پرسید
جونگین : یعنی یک ب.و.س.ه انقدر ... لذت داره؟
هیونجین سرش رو نزدیک جونگین برد و با با لحنی خاص گفت
هیونجین : میتونی رو ل.ب.ای من امتحانش بکنی !
جونگین خنده ای کرد که چانگبین روبه هیونجین گقت
چانگبین : میخوای من امتحانش کنم؟
هیونجین : نه !
چان سری متاسف تکون داد
چان : بس کنید ! خیلی زیاده روی کردن ...
فلیکس خنده ای کرد و دستشو روی شونه چان گذاشت
#suengmin #stray_kids #takparty
Pov : وقتی اعضا توی بازی جرعت حقیقت که سونگمین جرعت انتخاب کرده بود مجبورش کرده بودند تا تورو ب.ب.و.س.ه
روی کاناپه کنار دوست شوهرت نشستی ، توی لایو بود ، معمولا زیاد لایو نمیذاشت توی لایو توهم دیده میشدی و سلامی به کسانی که داشتند شما دوتارو توی گوشی میدیدند،دادی
خبر نداشتی که پسرا سونگمین رو مجبور به اینکار کرده بودند ، هرچند واسهی سونگمین هم میشه گفت یک فرصت طلایی ای بود !
سرت رو روی بازو سونگمین گذاشتی و کامنت هارو داشتیت میخوندید سونگمین یکی از کامنت هارو خوند که لینو براش گزاشته بود !
با صدای آرومی کامنت رو خوند
_ ا.ت رو ببوس سونگمین !
نگاهشو داد به تو که از قبل داشتی نگاهش میکردی نگاهشو از چشم هات گرفت و به لب هات داد ، دوباره به دوربین نگاه کرد و گفت
_ مطمئنید!؟
کل صفحه ، پر شده بود از ( آره ) با انواع اکانت های مختلف
سرش رو چرخاند و بدون اینکه بهت نگاه بکنه ، سرش رو نزدیک کرد و ل.ب هاش رو روی لب هات گذاشت
ب.وس.ه طولانی ای داشتید ، زبون هاتون دهن های همو لمس میکردند،ب.و.س.تون داشت عمیق میشید ، کم کم سونگمین نمیتونست خودشو کنترل بکنه و این ممکن بود هم خودش هم گروه توی خطر بیوفتند زود ازت جدا شد ، سرش رو عقب برد و میخواست بلند بشه ، اما حصار دست های کوچیک تو روی لباسش و نزدیک کردن خودت بهش ، مانعش شد
خمار گفتی
= نمیزارم اینجوری ولم کنی کیم سونگمین !
ل.ب هات رو توی ل.ب هاش گذاشتی خیس داشتی میبوسیدشون،سونگمین داشت خودشو از دست میداد،هرب.و.س.ه ات داشت از خود بی خودش میکرد.
سریع تورو از خودش جدا کرد و به سمت گوشی اش رفت ، لایو رو قطع کرد و سریع برگشت و به تو نگاه کرد
خمار داشتی نگاهش میکردی؛از کاناپه بلند شدی و نزدیکش رفتی دست هات را دور گردنش حلقه کردی و با صدای خماری گفتی
= بیا ادامه اش بدیم ، بقیه مهم نیست!
• زمان حال پسرا در اتاق تمرین •
همشون با چشمایی شیطون فقط داشتن به گوشی روبه روشون نگاه میکردند
البته که چان فقط و فقط عصبانی نگاه میکرد و کمی هم نگران بود که بعدا دردسر درست نکنه
لینو با خنده گفت
لینو : میدونستم نمیتونه خودشو کنترل بکنه!
جونگین که با لحنی سوالی ای پرسید
جونگین : یعنی یک ب.و.س.ه انقدر ... لذت داره؟
هیونجین سرش رو نزدیک جونگین برد و با با لحنی خاص گفت
هیونجین : میتونی رو ل.ب.ای من امتحانش بکنی !
جونگین خنده ای کرد که چانگبین روبه هیونجین گقت
چانگبین : میخوای من امتحانش کنم؟
هیونجین : نه !
چان سری متاسف تکون داد
چان : بس کنید ! خیلی زیاده روی کردن ...
فلیکس خنده ای کرد و دستشو روی شونه چان گذاشت
- ۱۴.۹k
- ۰۸ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط