جونگکوک: مدت ها بود که تو نخ این دختر بودم بلاخره تونستم
جونگکوک: مدت ها بود که تو نخ این دختر بودم بلاخره تونستم بد از چند ماه پیج انیستای باباشو پیدا کردم و حقیقتو بهش, گفتم. قرار شد که برم و با خانوادش صحبت کنم....
دوش سرسری گرفتم سریع اومدم بیرون موهامو با دست کشیدن خشک کردم
رفتم در کمدمو باز کردم و کت شلوار های ستمو نگاه کردم...
یدونه کشت شلوارم به رنگ قرمز رو برمیدارم. واسم اتو کشیده بودن از کاور در اوردم پوشیدم . به سمت قفسه های ساعتم رفتم و یکی از بهترین ساعت هامو انداختم موهامو درس کردم. و با اسانسور, رفتم پاین از خونه خارج شدم ماشین دم در اماده بود سوار, شدم راننده راه افتاد
بد از اینکه رسیدیم راننده جلوی در خونشون پارک کرد پیدا شدم خودمو جمو جور کردم دست به لباسم کشیدم با دیدن خونشون بد از سع فازم پرید چشمام تیک برداشتن.... یا حضرت پشم ریزون این دیگه چه خونیه
---------------------------
کیم: به صورت پسره نگاه کردم ببین پسر جون دختر من از پسرا خوشش نمیاد اصلا تو زندگیش نشده بگه از پسری خوشش اومده یا اون پسر واسش جذابه حالاهم فکر نکنم قبولت کنه...
جونگکوک: پوکر فیس نگاش میکنم زیر لب میگم نمیدونستم دخترت کور بوده
کیم: چی گفتی؟
جونگکوک: هیچی اقای کیم
میشه من دخترتون رو ببینم کجاس میخوام باهاش صحبت کنم...
کیم: اتاقشه, به پشت سرش اشاره کردم. اونجا
جونگکوک: بلند شدم رفتم دم در اتاقش, در زدم
آ/ت: اخمام تو هم بود نشسته بودم رو تختم شعر میخوندم
جونگکوک : جوابی نشنیدم برای همین درو باز کردم رفتم تو سلام جون دل روبراهی عشقم
آ/ت: بالشت سفتمو پرت کردم تو صورتش به تو مربوط نیست برو گمشو از اتاقم بیرون
جونگکوک: بالشتو رو هوا گرفتم
عه خوشگل خانوم چرا عصبی شدی اومدم حرف بزنیم
آ/ت: من حرفی باتو ندارم دیلاق برو بیرون
: جونگکوک بدون اینکه به حرفش اهمیت بدم رو تختش نشستم عین سنگ سفت بود عقب تر رفتم. گلومو ساف کردم عشقم منو ببین عشقمممم جنی خانوم هرچی میگفتم زگرمه هاش توهم بود لوپلشو باد کرده بود اهنگ میخوند
من جانگ کوک نیستم اگر ترو رام نکنم توله ای من
کی لوازم ارایش میخواد؟
ادامه دارد ....
دوست داشتید؟
بقیش رو ر. هم بزارم؟😊💙
دوش سرسری گرفتم سریع اومدم بیرون موهامو با دست کشیدن خشک کردم
رفتم در کمدمو باز کردم و کت شلوار های ستمو نگاه کردم...
یدونه کشت شلوارم به رنگ قرمز رو برمیدارم. واسم اتو کشیده بودن از کاور در اوردم پوشیدم . به سمت قفسه های ساعتم رفتم و یکی از بهترین ساعت هامو انداختم موهامو درس کردم. و با اسانسور, رفتم پاین از خونه خارج شدم ماشین دم در اماده بود سوار, شدم راننده راه افتاد
بد از اینکه رسیدیم راننده جلوی در خونشون پارک کرد پیدا شدم خودمو جمو جور کردم دست به لباسم کشیدم با دیدن خونشون بد از سع فازم پرید چشمام تیک برداشتن.... یا حضرت پشم ریزون این دیگه چه خونیه
---------------------------
کیم: به صورت پسره نگاه کردم ببین پسر جون دختر من از پسرا خوشش نمیاد اصلا تو زندگیش نشده بگه از پسری خوشش اومده یا اون پسر واسش جذابه حالاهم فکر نکنم قبولت کنه...
جونگکوک: پوکر فیس نگاش میکنم زیر لب میگم نمیدونستم دخترت کور بوده
کیم: چی گفتی؟
جونگکوک: هیچی اقای کیم
میشه من دخترتون رو ببینم کجاس میخوام باهاش صحبت کنم...
کیم: اتاقشه, به پشت سرش اشاره کردم. اونجا
جونگکوک: بلند شدم رفتم دم در اتاقش, در زدم
آ/ت: اخمام تو هم بود نشسته بودم رو تختم شعر میخوندم
جونگکوک : جوابی نشنیدم برای همین درو باز کردم رفتم تو سلام جون دل روبراهی عشقم
آ/ت: بالشت سفتمو پرت کردم تو صورتش به تو مربوط نیست برو گمشو از اتاقم بیرون
جونگکوک: بالشتو رو هوا گرفتم
عه خوشگل خانوم چرا عصبی شدی اومدم حرف بزنیم
آ/ت: من حرفی باتو ندارم دیلاق برو بیرون
: جونگکوک بدون اینکه به حرفش اهمیت بدم رو تختش نشستم عین سنگ سفت بود عقب تر رفتم. گلومو ساف کردم عشقم منو ببین عشقمممم جنی خانوم هرچی میگفتم زگرمه هاش توهم بود لوپلشو باد کرده بود اهنگ میخوند
من جانگ کوک نیستم اگر ترو رام نکنم توله ای من
کی لوازم ارایش میخواد؟
ادامه دارد ....
دوست داشتید؟
بقیش رو ر. هم بزارم؟😊💙
۹.۹k
۲۴ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.