حمایت نکنین دیر دیر پارت میزارم ✨💅
#عشق_خریدنی
사랑 쇼핑
Prt 6
کوک :اشکال نداره حالا برو
(خدمه رفت)
کوک :ا/ت بیا بخور دیگه
ا/ت :باشه خب
ا/ت
شرو کردیم به خوردن من پیتزا خیلی دوست دارم
ولی گشنم نبود و کلا یه قاچ خورد
ا/ت :مرسی من سیر شدم می رم بخوابم
کوک :وایستا منم بیام
ا/ت: باش
10 مین بعد
ا/ت:سیر نشدی
کوک :نه
ا/ت: خب من رفتم بالا تو هم بیا
کوک :باشه
ا/ت
رفتم بالا و خابیدم خیلی خابم میومد فک کنم 5 مین بیشتر طول نکشه تا خوابم ببره
کوک
ا/ت رفت بالا منم سیر شدم خدمه رو صدا زدم تا میزو جمع کنم و رفتم بالا که مادر بزرگ (یکی از خدمه که کوک باهاش مهربون بود) صدام زد
کوک: بله
مادر بزرگ: دختر خیلی خوبیه هم خشگله هم موعدب
کوک : کی مادر بزرگ
مادر بزرگ: ا/ت
کوک :مرسی
مادر بزرگ :برو بگیر بخواب
کوک
رفتم بالا دیدم ا/ت مث ی گربه کوچولو نازنازی خابیده رفتم و کنارش دراز کشیدم و لپشو بوس کردم و کنارش خابیدم
فلش بک به صبح
کوک
بیدار شدم اما ا/ت نبود سریع کتم رو برداشتم و رفتم بیرون دیدم..........
لایک کنیددد ^_^
بیب بریم پارت بدی 🐼 🧚🏻♀️
사랑 쇼핑
Prt 6
کوک :اشکال نداره حالا برو
(خدمه رفت)
کوک :ا/ت بیا بخور دیگه
ا/ت :باشه خب
ا/ت
شرو کردیم به خوردن من پیتزا خیلی دوست دارم
ولی گشنم نبود و کلا یه قاچ خورد
ا/ت :مرسی من سیر شدم می رم بخوابم
کوک :وایستا منم بیام
ا/ت: باش
10 مین بعد
ا/ت:سیر نشدی
کوک :نه
ا/ت: خب من رفتم بالا تو هم بیا
کوک :باشه
ا/ت
رفتم بالا و خابیدم خیلی خابم میومد فک کنم 5 مین بیشتر طول نکشه تا خوابم ببره
کوک
ا/ت رفت بالا منم سیر شدم خدمه رو صدا زدم تا میزو جمع کنم و رفتم بالا که مادر بزرگ (یکی از خدمه که کوک باهاش مهربون بود) صدام زد
کوک: بله
مادر بزرگ: دختر خیلی خوبیه هم خشگله هم موعدب
کوک : کی مادر بزرگ
مادر بزرگ: ا/ت
کوک :مرسی
مادر بزرگ :برو بگیر بخواب
کوک
رفتم بالا دیدم ا/ت مث ی گربه کوچولو نازنازی خابیده رفتم و کنارش دراز کشیدم و لپشو بوس کردم و کنارش خابیدم
فلش بک به صبح
کوک
بیدار شدم اما ا/ت نبود سریع کتم رو برداشتم و رفتم بیرون دیدم..........
لایک کنیددد ^_^
بیب بریم پارت بدی 🐼 🧚🏻♀️
۱۱۳.۳k
۱۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.