به لب لبخند و با چشم سیاهت دلبری داری
به لب لبخند و با چشم سیاهت دلبری داری
بنازم چشم مستت را که در آن خنجری داری
نگاهت آشنا با من دو خون آشام افسونگر
مرا کُشتی و باز از نو گُمانم کیفری داری
بنازم چشم مستت را که در آن خنجری داری
نگاهت آشنا با من دو خون آشام افسونگر
مرا کُشتی و باز از نو گُمانم کیفری داری
۷۶۸
۱۸ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.