پارت

پارت 2
ویو نامجون
اون اقا مسئول مسابقه بود یک کارت بهمون داد و گفت: به شماره کارتتون نگاه کنین و بشینین روی میز خودتون
کارت رو نگاه کردیم نوشته بود 872ما هم رفتیم نشستیم روی اون میز که

یک مرد اومد جلوی میز ما نشست و گفت اماده ایین که ببازین

ویو یونگی نا اومدم جوابش رو بدم مسئول بازی گفت بازی شروع شد و حق حرف زدن نداریم اعصابم ریخته بود بهم

روی کل داراییمون شرط بسته بودیم بار اول مرد باخت
که مرد بلند. شد و گفت....

















بیا پاییین






















پاییین تر




















شرط پارت بعدی 👇🏻

20لایک

فالو3

،7کامنت



ادامه در خماری 😈😈😁
دیدگاه ها (۰)

پارت 3مرد گفت: یک دور دیگه بازی میکنیم اندفعه من سر تنها دخت...

پارت 4بلند شدم و با داد گفتم: من نمیخوام برم این جوری به مام...

1ماشین ات 2ماشین پسرا 3خود ات4لباس ات5لباس پسرا

پارت 1ویو ات با نوری که به چشمم بر خورد میکرد بیدار شدم باز ...

Love and hate { عـشـق و نـفـرت }" part 6 " ویو ا.ت : جونگکوک...

my amethyst

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط