Love and hate عشق و نفرت

Love and hate { عـشـق و نـفـرت }
" part 6 "
ویو ا.ت : جونگکوک منو برد جلوی کلاسم و با صحنه عجیبی روبه رو شدم ، روی میزم یک دسته گل بود با یه نوشته ، نوشته بود : عاشقم ا.ت
اولش فک کردم جونگکوکه ولی وقتی بهش نگاه کردم خیلی عصبانی بود ، پس مطمعن شدم که اون نبود
ویو جونگکوک : وقتی دیدم روی میز ا.ت یه دسته گل با نوشته « عاشقتم ا.ت » بود ، خیلی عصبانی شدم ، چرا آخه چرا باید برای اون دختر عصبانی بشم؟؟؟
جونگکوک : که عاشقم ا.ت هااا باشه من رفتم خدافظ ( با عصبانیت و خشم زیاددددد ) ( جون بخوریمت مستر جئون 🔪🤣 )
ا.ت : وایسا جونگکوک ، تروخدا وایساااا
ویو ا.ت : داشتم دنبال جونگکوک میرفتم ، وقتی از کلاس اومدم بیرون یهو یکی بغلم کرد و توی هوا چرخوندتم اون ....

شرط : ۲ لایک ، ۳ کامنت ، ۱ فالوور ، ۱ بازنشر

کم نوشتم که توی خماری قرار بگیرینن🤣🤣🤣 کرم دارم آخه🗿
دیدگاه ها (۱۸)

ناشناسمه ، یه چیزی بنویسین توش https://daigo.ir/secret/7187...

Love and hate { عـشـق و نـفـرت }" part 7 " ویو ا.ت : داشتم د...

می‌خوام یه فیک دیگه بنویسم ، ژانر ، اسمات باشه یا نه ، موضوع...

Love and hate { عـشـق و نـفـرت }" part 5 " ویو ا.ت : درسته ا...

Love and hate { عـشـق و نـفـرت }" part 11 " ویو ا.ت : سریع ر...

پارت 9 ویو ا/تپشتمو نگاه کردم و بله جنابعالی پشت سرم بودن فک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط