رمان

رمان ✩
پارت : ۹➪
نام داستان : میراکلس ➪
⚠︎کپی ممنوع ⚠︎
خب مرینت رفت پیش لوکا 😗
گفتگو مرینت و لوکا ☟︎︎︎
لوکا : سلام مرینت خوبی خوش آمدی 🥰
مرینت : سلام مرسی لوکا 😘
لوکا : راستش میخواست یک چیزی بگم من من من دوست دارم😟
مرینت : ااااا وای منم همینطور 🥳
لوکا : پس میای باهم ازدواج کنیم 😜
مرینت : آره لوکا جونم 😇
( بعد یک ماه آشنا شدن باهم ، چقدر لفتش میدن😒 )
از زبان مرینت و لوکا ☟︎︎︎
لوکا : خوب دیگه بانوی زیبای من امروز وقتش رسیده که بریم پیش پدر و مادرت 😄
مرینت : آره عزیزم واقعا باید بریم🤷‍♀️
لوکا : پس بریم جیگر 🙆🏻‍♂️
مرینت و لوکا سوار ماشین شخصی لوکا شدن و رفتن به خونه مرینت اینا 👨‍👩‍👧( عجب پولداری چی بود چی شد 😬 )
بعد رسیدن و صحبت کردن با خانواده مرینت و قبول کردن ازدواج 🤩
از زبان مرینت و لوکا
مرینت : وای لوکا جونم عالی شد حالا وقتش رسیده ببینیم کی بریم برا عقد 💍
لوکا : عشق من همین پس فردا 😘
مرینت : عالیه پس فردا بریم برای خرید 🛍️
لوکا : چشم بانوی زیبا 🌊
ادامه دارد ...
دیدگاه ها (۰)

رمان ✩پارت : ۱۰➪ نام داستان : میراکلس ➪⚠︎کپی ممنوع ⚠︎مرینت و...

سلام بچه ها صبح بخیر 🥱🫂دیروز براتون کلی پارت گذاشتم 🤗💋لطفا ح...

رمان ✩پارت : ۸➪ نام داستان : میراکلس ➪⚠︎کپی ممنوع ⚠︎الیا : ا...

رمان ✩پارت : ۷➪ نام داستان : میراکلس ➪⚠︎کپی ممنوع ⚠︎از زبان ...

برادر بی رحم من💔🥀🖤💫part ۱٠ویو یورا: لباسامو پوشیدم و آماده ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط