رمان ✩
رمان ✩
پارت : ۱۰➪
نام داستان : میراکلس ➪
⚠︎کپی ممنوع ⚠︎
مرینت و لوکا رفتن و کلی خرید کردن و خونه هم خریدن و با طراح خونه رو تزئین کردن 🏘️
روز عقد 💍
خطبه عقد رو خوندن و مرینت و لوکا بله رو گفتن بعد هم به خونشون رفتن خیلی خوشحال 👩🏼🤝👨🏻
( اما وقتشه برگردیم عقب اتفاقی افتاده که باید بگم 😕)
اتفاقی که افتاده ☟︎︎︎
مرینت : لوکا باید بهت یک چیزی بگم 😣
لوکا : بگو عشقم ☺️
مرینت : من دخترکفشدوزکی هستم 🐞
لوکا : ها 😨
مرینت : میدونم دیر گفتم ببخشید 😓
لوکا : اما مرینت تو باید با کت نوار قطع رابطه کنی چون اون دوست داره 😤
مرینت : میدونم لوکا برای همین گفتم 😰
لوکا : یا من یا کت نوار 😡
مرینت : آخه لوکا 😧
لوکا : آخه نداره مرینت انتخاب کن 🤬
مرینت : تو 😭
لوکا : پس برو به کت نوار بگو 😈
مرینت : باشه 🥺
مرینت : تیکی خال ها روشن 👠
الان زنگ میزنم به کت نوار و میگم 😭
گفتگو لیدی باگ و کت نوار ☟︎︎︎
لیدی باگ : سلام کتی زود بیا برج ایفل 🗼
کت نوار : سلام بانوی من چشم زود میام 🎠
( لوکا خیلی اعصبانی هست 🤭)
اتفاق بین لیدی باگ و کت نوار ☟︎︎︎
لیدی باگ : سلام کتی باید یک چیزی بگم من قراره ازدواج کنم ببخشید اما فقط بخاطر هویتم هست😭
کت نوار : اااا خیلی بدی لیدی باگ 😡
لیدی باگ : واقعا ببخشید من نمیخواستم اینطوری شه 😖
کت نوار : حالا که شده دیگه نمیخوام کت نوار باشم ازت بدم میاد 😤
( بعد انگشترش رو در آورد و ... 🥺)
کت نوار : بسه دیگه من عاشقت بودم اما تو همه چی رو خراب کردی بیا اینم قدرت من مال تو دیگه نمیخوام نه تو رو ببینم نه این قدرت رو 🤬
لیدی باگ : نه آدرین صبر کن 😨
آدرین : برو دیگه برنگرد 😠
لیدی باگ : نه آدرین 😭
بعدش لیدی باگ قدرت رو داد به لوکا و اون دوتا ابر قهرمان شدن
و باهم زندگی کردن ☺️
پایان ...
منتظر فصل ۲ باشید ☆
پارت : ۱۰➪
نام داستان : میراکلس ➪
⚠︎کپی ممنوع ⚠︎
مرینت و لوکا رفتن و کلی خرید کردن و خونه هم خریدن و با طراح خونه رو تزئین کردن 🏘️
روز عقد 💍
خطبه عقد رو خوندن و مرینت و لوکا بله رو گفتن بعد هم به خونشون رفتن خیلی خوشحال 👩🏼🤝👨🏻
( اما وقتشه برگردیم عقب اتفاقی افتاده که باید بگم 😕)
اتفاقی که افتاده ☟︎︎︎
مرینت : لوکا باید بهت یک چیزی بگم 😣
لوکا : بگو عشقم ☺️
مرینت : من دخترکفشدوزکی هستم 🐞
لوکا : ها 😨
مرینت : میدونم دیر گفتم ببخشید 😓
لوکا : اما مرینت تو باید با کت نوار قطع رابطه کنی چون اون دوست داره 😤
مرینت : میدونم لوکا برای همین گفتم 😰
لوکا : یا من یا کت نوار 😡
مرینت : آخه لوکا 😧
لوکا : آخه نداره مرینت انتخاب کن 🤬
مرینت : تو 😭
لوکا : پس برو به کت نوار بگو 😈
مرینت : باشه 🥺
مرینت : تیکی خال ها روشن 👠
الان زنگ میزنم به کت نوار و میگم 😭
گفتگو لیدی باگ و کت نوار ☟︎︎︎
لیدی باگ : سلام کتی زود بیا برج ایفل 🗼
کت نوار : سلام بانوی من چشم زود میام 🎠
( لوکا خیلی اعصبانی هست 🤭)
اتفاق بین لیدی باگ و کت نوار ☟︎︎︎
لیدی باگ : سلام کتی باید یک چیزی بگم من قراره ازدواج کنم ببخشید اما فقط بخاطر هویتم هست😭
کت نوار : اااا خیلی بدی لیدی باگ 😡
لیدی باگ : واقعا ببخشید من نمیخواستم اینطوری شه 😖
کت نوار : حالا که شده دیگه نمیخوام کت نوار باشم ازت بدم میاد 😤
( بعد انگشترش رو در آورد و ... 🥺)
کت نوار : بسه دیگه من عاشقت بودم اما تو همه چی رو خراب کردی بیا اینم قدرت من مال تو دیگه نمیخوام نه تو رو ببینم نه این قدرت رو 🤬
لیدی باگ : نه آدرین صبر کن 😨
آدرین : برو دیگه برنگرد 😠
لیدی باگ : نه آدرین 😭
بعدش لیدی باگ قدرت رو داد به لوکا و اون دوتا ابر قهرمان شدن
و باهم زندگی کردن ☺️
پایان ...
منتظر فصل ۲ باشید ☆
۶.۲k
۱۲ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.