فهمیدم برای عزیز کسی شدن نباید خودمو به این در و اون در

فهمیدم برای عزیزِ کسی شدن، نباید خودمو به این در و اون در بزنم
نباید پیگیرش باشم
چون اگه قرار باشه که عزیزش باشی، خودش تورو تو اولویت هاش قرار میده
همیشه، کسایی که زبونشون نرم تر از بقیه ست، عزیز میشن
فهمیدم نباید از هیشکی توقع داشت
چه اونی که میگه دوست و رفیقتم
چه اونی که دشمنه..!
تو این دنیا، فقط یه عده اونم با چرب زبونی جاشون میره اون بالا بالاها و تو باید یه عمر جون بکنی و آخر سر هم هیچی به هیچی..!
دیگه برای عزیزِ کسی بودن، سعی نمیکنم ..
دیگه برام هیچی به هیچیه ..!
بذار برن بالا و خودشونو تو اوج ببینن
ولی به وقتش، این توّهمِ پوچ و واهی رو متوجه میشن ..!

#طاها_رحیمیان
دیدگاه ها (۲)

سالهاست #لبهایم طعم #بوسه نمی دهد،این روزهاهر چه دورتر باشیخ...

دستهایت رامیگیرم وباهمبه شلوغترین جایی که میشناسم میرویم میا...

خنده ام میگرد وقتی حرف از #عشق میزنیدعشق هایی که دوام آن به ...

خوبیِ قصه آنجاست که تو با تنهاییِ خودت کنار بیایی،نوازشش کنی...

از یجایے بہ بعد..دیگہ هیچ تلاشے نمیڪنے ..اشڪاتو حروم نمیڪنے ...

شبی ک ولم کردی...اون شب بارون میبارید...یوری با قیافه ای شوک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط