فیک ( می خوام برای تو بمیرم ) پارت ۴۷
فیک ( میخوام برای تو بمیرم ) پارت ۴۷
ویو ات
وارد عمارت شدیم و جونکوک چند بار تهیونگ را صدا زد
+ تهیونگا خونه ای
- چیکارش داری
+ میخواستم بفرستمش دنبال نخود سیاه ظاهراً خودش نیست
- وا چرا
+ الان میفهمی ( با نشخند )
- جونکوکا تو عمارت های بزرگی داریاااا
+ اومم تازه فهمیدی
-خوب سید کردم
یهو اومد بلندم کرد و رفت سمت اتاق
- چیکار میکنی
+ چقد حرف میزنی
- یاااا جونکوکااا خودم میتونم بیام
پرتم کرد رو تخت و روم خیمه زد
- جونک.....
اومدم بگم چیکار میکنی که لباش را گذاشت رو لبام
نفسش به پوستم میخورد
سرش را برد لای گردنم و منم چیزی نمیتونستم بگم و فقط همراهی کردم ( تروخدا بیا چیزی هم بگو از خداتم باشه )
+ بوی خوبی میدی
لباسم و گرفت که دستش را گرفتم و گفتم
- جونکوکااا
+ اگه راضی انجامش میدم اگه رضایت ندی میرم کنار
- کنارم میمونی مگه نه
+ تا تهش, جونکوک زیر قولش نمیزنه
دستش و ول کردم لباسش را درآوردم
اونم شروع کرد به باز کردن دکمه هام
همون طور نفس های گرمش را بین سینه هام حس میکردم بوی تلخ اتکلن اش را
باز دوباره روم خیمه زد
+وسط اش جیغ جیغ نکنی بچه
- جونکوکا کارتو بکن.......
( دیگه حالا یکم موز و هلو و این حرفا میل میکنن و استغفرالله کار های زهره ماری, یه صلوات محمدی پسند )
.
.
(صبح)
ویو ات
با بدن دردی که داشتم بلند شدم دیدم جونکوک نیست
رفتم سمت دستشویی صورتم و شستم
اومدم برم آشپزخونه که با میز چیده شده روبه رو شدم
دستی دور کمرم حلقه کرد
+ دختر کوچولو من بیدار شده
- من بچه کوچولو نیستم ( کیوت )
+ او خدا
+ بفرما
یه دسته گل را گرفت سمتم که بگیرم
- این برای من ؟؟؟( با تعجب)
+ اوممم آره امروز زنگ زدم به سوبوک ببینم تو چی دوست داری گفت که عاشق گلی
- جونکوکااا ( با گریه )
رفتم سمتش و بغلش کردم
+ این اولین هدیه ی رابطه مون , بدون من برات هر کاری میکنم
- قلبم را اکلیلی میکنی 🥺
+ بگیرش
- خیلی بوی خوبی میده
+ ولی برای تو بهتر
- چی
+ بوی تو خیلی آرامشش بیشتر من اونو ترجیح میدم ( خنده)
خندم گرفته بود چطور میتونست آنقدر خوب باشه
- شیطون خوب مخ میزنی اااا
+ بلدم دیگه
رفتم سمتش و گونه اش را بوس کردم
- اینم هدیه من به تو
+ وایسا ببینم پس اونور چی
- کدوم ور
اشاره به اون سمت لپش کرد
رفتم سمتش و اندفه لباش را بوسیدم
اومدم برم که مانع ام شد ....( بسه دیگه ایشش)
+ خوشمزه است
- چی
+ طعم لبات همه چیت خوردنی
صورتش را قاب کردم و گفتم
- برای تو هم همین طور ( با لبخند )
+ ات
- هوم
+ دوستت دارم
- منم همین طور
+ بیا بریم بخوریم
دستم و گرفت و رفتیم سمت میز
.
.
۲۰ لایک
۳۰ کامنت
( بچه ها خیلی کم کامنت میزارین میشه اگر خوشتون میاد حتما نظر تون را بگید ) ممنون 🤍🥺🫂
ویو ات
وارد عمارت شدیم و جونکوک چند بار تهیونگ را صدا زد
+ تهیونگا خونه ای
- چیکارش داری
+ میخواستم بفرستمش دنبال نخود سیاه ظاهراً خودش نیست
- وا چرا
+ الان میفهمی ( با نشخند )
- جونکوکا تو عمارت های بزرگی داریاااا
+ اومم تازه فهمیدی
-خوب سید کردم
یهو اومد بلندم کرد و رفت سمت اتاق
- چیکار میکنی
+ چقد حرف میزنی
- یاااا جونکوکااا خودم میتونم بیام
پرتم کرد رو تخت و روم خیمه زد
- جونک.....
اومدم بگم چیکار میکنی که لباش را گذاشت رو لبام
نفسش به پوستم میخورد
سرش را برد لای گردنم و منم چیزی نمیتونستم بگم و فقط همراهی کردم ( تروخدا بیا چیزی هم بگو از خداتم باشه )
+ بوی خوبی میدی
لباسم و گرفت که دستش را گرفتم و گفتم
- جونکوکااا
+ اگه راضی انجامش میدم اگه رضایت ندی میرم کنار
- کنارم میمونی مگه نه
+ تا تهش, جونکوک زیر قولش نمیزنه
دستش و ول کردم لباسش را درآوردم
اونم شروع کرد به باز کردن دکمه هام
همون طور نفس های گرمش را بین سینه هام حس میکردم بوی تلخ اتکلن اش را
باز دوباره روم خیمه زد
+وسط اش جیغ جیغ نکنی بچه
- جونکوکا کارتو بکن.......
( دیگه حالا یکم موز و هلو و این حرفا میل میکنن و استغفرالله کار های زهره ماری, یه صلوات محمدی پسند )
.
.
(صبح)
ویو ات
با بدن دردی که داشتم بلند شدم دیدم جونکوک نیست
رفتم سمت دستشویی صورتم و شستم
اومدم برم آشپزخونه که با میز چیده شده روبه رو شدم
دستی دور کمرم حلقه کرد
+ دختر کوچولو من بیدار شده
- من بچه کوچولو نیستم ( کیوت )
+ او خدا
+ بفرما
یه دسته گل را گرفت سمتم که بگیرم
- این برای من ؟؟؟( با تعجب)
+ اوممم آره امروز زنگ زدم به سوبوک ببینم تو چی دوست داری گفت که عاشق گلی
- جونکوکااا ( با گریه )
رفتم سمتش و بغلش کردم
+ این اولین هدیه ی رابطه مون , بدون من برات هر کاری میکنم
- قلبم را اکلیلی میکنی 🥺
+ بگیرش
- خیلی بوی خوبی میده
+ ولی برای تو بهتر
- چی
+ بوی تو خیلی آرامشش بیشتر من اونو ترجیح میدم ( خنده)
خندم گرفته بود چطور میتونست آنقدر خوب باشه
- شیطون خوب مخ میزنی اااا
+ بلدم دیگه
رفتم سمتش و گونه اش را بوس کردم
- اینم هدیه من به تو
+ وایسا ببینم پس اونور چی
- کدوم ور
اشاره به اون سمت لپش کرد
رفتم سمتش و اندفه لباش را بوسیدم
اومدم برم که مانع ام شد ....( بسه دیگه ایشش)
+ خوشمزه است
- چی
+ طعم لبات همه چیت خوردنی
صورتش را قاب کردم و گفتم
- برای تو هم همین طور ( با لبخند )
+ ات
- هوم
+ دوستت دارم
- منم همین طور
+ بیا بریم بخوریم
دستم و گرفت و رفتیم سمت میز
.
.
۲۰ لایک
۳۰ کامنت
( بچه ها خیلی کم کامنت میزارین میشه اگر خوشتون میاد حتما نظر تون را بگید ) ممنون 🤍🥺🫂
۱۱.۰k
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.